دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

وقتی بچه بودم فکر میکردم که اینایی تو تلویزیون میگه آب توی روغن نریزین و اینا همش برا ترسوندن یا مثلا میگفتم الکل زود آتیش میگیره فکر میکردم که دارن چاخان میکنن برا همین دست به کار شدم ببینم این قضایا چقدر صحت داره !!؟؟.... نکنه بخوان عوام فریبی کنن!!:|
باید به فکر بشریت بود دیگه :|
خلاصه یه بار که از مدرسه اومدم خونه و خونه اَمن بود کسی نبود برای خودم تخم مرغ نیمرو کرده آن هم با دست هایی که آب چکه میکند :|....روغن که خوب داغ شده تخم مرغ رو شکستم و با آب های دستم ریختم توی ماهی تابه که آتیش دهن اژدها این طوری نمیشه که آتیشه شعله ور شد و من دیدم نه بابا اینی که میگفتن صحت داره و برداشتم یه پارچ آب دیگه اضافه کردم :|... مدیونین فک کنین از ترسم و برای خاموش کردنش بوده ها نه فقط امتحان .... من فقط همین قد دیدم که آب رو ریختم آتیشه درست تا سقف رفت :|... بقیشو ندیدم چون باقی مونده آب رو ریختم رو اجاق گاز نکه به فکرم نرسیده باشه که خاموش کنم ها ... نه.... خواستم امتحانش کنم:|
و برای بار دوم که بشریت رو از جاهلیت نجات بدم اومدم کاغذ دستمالی رو وسط خونه آتیش زدم و دیدم نه صحت داره و موندم من و آتیش تو دستم به فکرم رسید ببرم بندازم حیاط که از دستم سر خورد رفت زیر ماشین :|.... بقیه اش رو هم چه معنی داره شما بدونین :|

+ حالا از این بگذریم که پرده رو من آتیش نزدم :|
  • asra ツ..

نظرات  (۱۹)

:)))))
عجب موجودی بودی تو
الان چطوری هستی؟ تنها هستی دوباره برای بشریت فداکاری میکنی؟ :)))
گویم که:
موجودی دارای دو دست و پا :|
الان هم گاهی حس فداکاری سراغم میاد....نگم که یه وقت ریا نشه:|
حالا شما برو واستا صف : دی
عجب تحقیقات و آزمایشاتی انجام دادی :|
تو رو باید به زنجیر بست :|
گویم که:
تو ولگردی ها .... به این موضوع دقت کن:|
یه ملت رو از جهالت رهانیدی :دی
گویم که:
تشکر نمیخواد حالا:|
مگه دروغ میگم تو رو باس به زنجیر بست تا خرابکاری نکنی :|
گویم که:
حالا خرابکاریای من همش به ملت منفعت داشته ... خرابکاری خودتو چرا نمیگی!!:|
من !!!
خداحافظ
گویم که:
اره دیگه باشگاه یادت نمیاد آلزایمر گرفتی ها:|
خدافظ
خوب اون کجاش خراب کاری بود اون فقط یه اشتباه بود :/
تو اگه نبندنت خونه رو به آتیش میکشی :دی
گویم که:
تو الان مگه خدافظی نکردی؟:|
خراب کاریه دیگه :|
من به این آرومی شر نگو:|
  • ܜܔܢܜ پسر خط خطی ܜܔܢܜ
  • :))
    گویم که:
    :))
    خودت شر نگووو [عصبی]
    گویم که:
    گریه نکن حالا :)))

    من از همون اول گفتم تو رو وقتی که تنها هستی باید بست :)))
    گویم که:
    ببین باز دقیق بشیم من نبودم اشتباهی رفتم باشگاه :)))
    بس کی رو باید بست؟:|
    آقا تسلیم خوب شد :|
    گویم که:
    وا:/
    اسرا پشیمون شدم تو بنویس 
    چون تو تنها کسی هستی که وقتی دارم پستشو میخونم 
    یهو وسطش باصدا بلند میخندم 
    بازم از خاطراتت بنویس خاطرات تو اکتشافات و فداکاریات با حالن😄😄😄
    خودم تنهایی میرم 😒

    گویم که:
    هانیه با بچم رویا حرف زدم گفت حذف نکنین من میرم سر درس و مشقم :)
    بعدشم این همه وب چرا میخندی به مطالب من خدا رو خوش میاد عایا:((((
    اینا رو به ابو بگو که نوشته های منو نمیزاره خوب نوشت ها/:
    نبینی اینجا بخندی دیگه ها اینجا زن وبچه زندگی میکنه دهع/:
    هانیه بشین انقد حذف حذف نکن دیگه -___-
    ای باع باع :|
     از شنبه اجرای قوانین آغاز میشه :))

    گویم که:
    هانیه بچمو نترسون خب
    گفته میخواد عروس دریایی خون شه :))))))
    پستت و الان خوندم :))))))
    چه خوب بوووود :))))))
    سری اول فقد قصد تصحیح داشتم -__-
    ولی چون تو دلقک نیستی اینجام سیرک نیس دیگه نمیخندم :دی
    گویم که:
    تو دیگه برات وحی شده چه بچه خوبیم دیگه:|
    الآن جا داره من حرفم رو پس بگیرم و باور کنم که بچه آرومی بودی :|
    گویم که:
    الان مشخص کن با مواد مذاب قر قره میکنی یا باز چاخان کردی :|
  • زینـب خــآنم
  • : ))))))))) واااای چقد تو خرابکــآر بودی ، مگ همه چیز ُ باید امتحان کرد دختر ؟؟؟  : )))
    خب از مامانت میپرسیدی واست توضیح میدادن دیگ  : دی
    گویم که:
    بله که باید امتحان کرد مگه الکیه .... شاید دارن دست به سرمون میکنن:|
    متاسفم برات دوست عزیز:|

    خخخخخخخخخخخخخخ یعنی سیل و زلزله اینقدر خسارت به بار نمیاره
    که شما به بار میارید:دی خخخخخخخخخ
    گویم که:
    وا:|
    من خوشگل میخندم زن و بچه نترسن‌:))

    حیف خوب نوشته ندارم وگرنه حتما الان این اون تو بود :)
    گویم که:
    ببین یکی از زن و بچه هام بترسن ها میدم آبو یه دست حرصت بده : دی
    حالا ببین یه کاریش کن دیگه :|
    آره بابا تو خیلی آرومی بدتر از من -__-
    توعم میدونی پرده آخر کلاسو من نیم متر از وسطشو جر ندادم -__-
    یا اینکه تقصیر من نیس که الان آفتاب میزنه جایی که میشینیم ما میسوزیم چون انقد پرده رو پایین میکشیدم که میل پرده به جای اینکه صاف باشه هفت شده بود -__- بعد یکی دستش خورد پرده و میله با هم سقوط کردن -__- 
    گویم که:
    خدا نکشتت یعنی اون پرده رو به طور کامل جر دادی تموم شد ؟:|
    اصن تقصیر اونیه که دستش به پرده خورده اونام سقوط کردن تو به خودت نگیر تقصیر تو نیست :|
    عوضش ویتامین دی بدنت بالا میره :)))
    خدا نکشتم واقعن -__-
    اوهوم واقعا اصن به من چه :/
    اصن از اون موقع انقد پوست صورتم با طراوت شدههههه که خدا میدونه
    :))))
    گویم که:
    صورتت پر جوش شه میگم بهت:/

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">