دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

اومدم وبم تو سال جدید دیدم یکی نوشته عیدت مبارک صد سال به این سال ها 

و اونی که این پیام رو گذاشته بود چنگیز سبیل بوده و من خوندم پسر خط خطی:|

و تااااازه رفتم وبش کامنت گذاشتم خیلی ممنون سال نو شمام مبارک :||||||||||||||||||||

خدایا از چه بهر ؟:(((

همش تقصیر چنگیز سبیله ها ننوشته آبوی بزگ تا منم قاطی نکنم عه:|

+ های های های :(

  • asra ツ..

نظرات  (۳۰)

خخخخخخخخخخخخخ

سلام سال نوشما مبارک .

سمنو دارید :دی 

گویم که:
سلام سال نو شمام مبارک
عیدتون مبارک :)
گویم که:
عید شمام مبارک:)
:))))))))
عب نداره عادیه:دی
منتهی من سال جدید هنوز سوتی اینجوری نداشتم:|
گویم که:
خدایا یه سوتی اینجوری نصیبش کن ممنان :)))
عیدت مبارک -___-
گویم که:
عید دخترمم مبارک-_-
  • ܜܔܢܜ پسر خط خطی ܜܔܢܜ
  • شما آمدید تبریک گفتید و من حیران ؟

    آمدم بگویم اشتباه نمیکنید ؟

    بعد نوشته ام را پاک کردم و گفتم حتما گفته ام ، یادم رفته است

    بگویم آبروی خودم می رود


    چون یادم است آمدم پستتان را خواندم و نمیدانم کامنت گذاشتم یا خیر
    گویم که:
    :))))
    یعنی دست خودم درد نکنه که به خودتون شک کردین:))))
    من دیگه حرفی ندارم :|
    گویم که:
    انگاری میخواد سخنرانی کنه:|
    خب منم حرفی ندارم:|
    از بس کور دقتی 😛
    سهلام :) 
    خوبی آباجی؟*_*
    گویم که:
    سهلام بیات:)))
    هستم آغا شر نکن اون لبخندم یه بارم بزنی میزنم نابود شی ها
    الان من چی بگم ؟؟؟؟؟؟
    منم حرفی ندارم :|
    گویم که:
    همه چی رو زده به هم میگه چی بگم؟ :|
    من باهات حرف دارم بیا این ور :|
    خخخخخ 😊 👌👌
    گویم که:
    :)
    😒
    گویم که:
    چیه
    😭😭😭
    گویم که:
    چی شده کولی
    *___*
    گویم که:
    چیه خوشحالی؟:|
    ینی میگی ۵ نفر نشستن ببین من چرا کولیم؟ :دی
    گویم که:
    نه نشستن روی ماهتو ببینن:|
    خب از سنگ پای پسر خط خطی عذرخواهی میکردید

    عیدتون مبارم:)
    گویم که:
    عید شمام مبارک:)
    آباجی بهتری؟😍
    گویم که:
    پیس دیرم^_^
    هوم؟ 😐
    ینی چی -_-
    گویم که:
    یعنی بدک نیستم-_-
    نیستی تعریف کنم 
    ولی جدی جدی دیروز داشتی بی خپل میشدی 😓😭😓
    گویم که:
    چی شده نگران شدم
    از دیروز به سرم زده بود بهت اس بدم دلشورتو داشتم گفتم من که همیشه دلشوره دارم حتما چیزی نشده بزا درسشو بخونه 
    چی شده؟
    حوصلم سر رفته بود دیروز
    مامانم که داش رضا میفرستاد دیگه جایی نرفتیم
    دامادای فاطمشون اومده بودن بعد فاطم گف بعدازظهر میام دنبالت بریم ی دور بزنیم بارونم میومد همینجور
    اومدن دنبالم قرار شد بریم ی امامزاده ای که بالای تپه ایناس راهشم دور نیس فقد پیچ زیاد داره رفتن و که رفتیم بالا عکس مکس گرفتیم 
    بعد جاده اش ی طوریه که دور و برش همش زمینه ی عالمه زمین که شیب داره دیگه،بعد موقع برگشت سر همون پیچ دوم سرعت یکم زیاد بود زمینم سر بود.موقع برگشت سر پیچ دوم ماشین سر خورد
    رف تو همون زمینا بعد همونجور داش سر میخورد یهو تو گل گیر کرد واستاد.یکم دیگه اگه میرفتیم چپ کرده بود
    خیلی ترسیدم ولی،ماشین همینجور داش سر میخورد کنترل نداش راننده اصن
     
    گویم که:
    خدایا شکرت رویامو برام نگه داشتی^_^
    مواظب باش طوریت میشد فاطمه رو تیکه پاره میکردم:/
    چرا بدک نیستی؟😭😭😭
    گویم که:
    یکم درد دارم :(
    :))
    منم دیروز از بس تو جاده بودم منتظر بودیم ماشین و در بیارن یخ زدم
    از بدن درد و گلو درد دارم میمیرم :(
    گویم که:
    اوخعی اینجا که برف اومد و میگن باز میاد
    مواظب خودت باش بپوشون خودتو
    برف *_*
    درد میکنه همه جام :(
    همش خوابم میادش :(
    تو خوبی؟ :)
    گویم که:
    چرا خوابت میاد؟ سرما خوردی خب دکتر رفتی؟ لابدم چیزی نپوشیده بودی
    هستم دیگه:)
    هوم دیگه الان بهترم *__*
    تو بیخود کردی خوب نیستی *__*
    بق بقو دیگه نمینویسه ناراحتی؟ D: 
    بعدشم استانبولی داشتیم *__* ته دیگش چه خوب بود *__*
    سهلام به روی ماهم به چشمون سیاهم *_* 
    مواظب مولی باش😒 الکی میگی مواظبشی ولی حواست بهش نیستا 😒
    گویم که:
    هوف درستو بخون کلی حرف دارم باهات ها:|
    مگه دیگه نمینویسه؟:|
    حرف داری؟ *__*
    خپ بگو *____* میخوای دعوا کنی؟ -_- 
    اوهوم دیگه نمینویسه ۰_۰
    مگه نگفته بهت *_*
    جواب سهلامم نداد -_-
    گویم که:
    نه نگفته بود بهم:|
    بمونه یه روز میشینیم مفصل حرف میزنیم تعریف میکنم ^_^
    مولی میگم غر اینا تو گلوت گیر کرده بگو ها *__*
    منم مثه خواهرت *__*
    بوووووووووووووووم ۰_۰
    دارم فرار میکنم دیگه -_-
    گویم که:
    مثه خواهرم؟
    مولی نکنه میخوان شوعرت بدن؟ 😓
    بگو من طاقتشو دارم 😓😭😭😓

    مثه خواهرم که نهههه خودشی 😛 آباجیمی 😛

    بعدشم با من صوحبت نکن که درد قبل مریضی دارم شدید 😭😭😭
    گویم که:
    درد قبل مریضی داری من حرف نزنم؟:|

    مولی میخوان شوعرت بدن؟😭😭😭
    گویم که:
    نه بابا 
    یه خبرای دیگه اس بعدا میگم خو
    درسا چطوره؟
    خیالم راحت شد :| 
    خبره خاصی که نیس جز تصادف اخیر :|
    امشب بله برونه دخترعممه دو سال ازت کوچیک تره :| یاد بگیر :|
    درسم هس دیگه فعلا کمرم درد میکنه درس ساکت ی گوشه نیشسته :|
    گویم که:
    حالا خاص بودنشو نمی دونم مونده به تو که بگی خاصه یا نه:|
    خو به فاطمه هم بگو یاد بگیره-_-
    خو بزا بشینه:|
    مولی خواستی شوعر کنی ی وخ تو این چن ماه به من بگیااااااا😐
    من دیر بفهمم مراسمو بهم میزنم😐
    اصن خودت چه خبر؟ *_*
    گویم که:
    :))))))))))))
    نترس تو رو هم دعوت میکنم :))))
    خودم هستم دیگه دارم دوا میخورم بفرما
    مگه قرار بوده دعوت نکنی؟ :|
    چه حرفا :| 
    اع بده منم میخوام 😭
    من قرص خوردم اثر نکرد که :| اسمارتیز خورده بودم تاثیرش قوی تر بود :|
    گویم که:
    نه دعوت میکنم
    هاپو خورد :|
    یه دو هفته اس قورمه نخوردم 
    برم کار دارم شب شاید بیام:|
    منم نخوردم چن وخته😭😭😭
    برو بسلامت 😊
    الان شبه دیگه :|
    مامانم اینا دارن میرن خونه عمم منم نیستم دیگه 😓
    مولی اگه دیگه نیومدم از درد مردم 😭😭😭
    گویم که:
    زنده ای؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">