دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

به طور خیلی ناگهانی با برادر جان تصمیم گرفتیم صعود کنیم به یکی از قلعه هایی که بالای کوه قرار داشت آن هم با کفش و لباس های نامناسب:/که کوه جنسش شن های ریز بود و سنگ های درشت تیز که دره ها رو هم نمیشه فاکتور گرفت-_-یعنی بخوام بگم پاتو میزاشتی یا قشنگ سر میخوردی ۱۰ قدم عقب و یا با بی توجهی ته دره و برخورد با سنگ های درشت و تیز و بوم تامام و در این حین که بنده در جایی گیر افتاده بودم که نه میشد برم بالا چون سر میخوردم و نه میشد بیام پایین چون یک عدد سرخوردن مساوی با ته دره بود:/

مکالمه بنده و برادر جان در آن موقعیت حساس

+پایینو نگاه نکن دستتو بده من خودم میگیرمت نترس زیرپای من محکمه

_نههههه

+چرا نه ؟!!دیگه بالای کوه لج نکن

_پشت سر خودتو دیدی !!!بیفتی منم میکشی پایین

+چرا این همه محبت خواهرنه داری تو !!دستتو میدی یا بیام اونجا بزنم پس کله ات

_:/

  • asra ツ..

نظرات  (۵)

گفته بودم برادرا همیشه گلن ؟! :|
گویم که:
اون وقت گلا چین؟:/
:)))))
یاد اسلاام در خطر افتادم:))
یکی از لذتای کوه رفتن همین گیر کردنش :| البته به شرط نجات:|
گویم که:
اسلام من انقدرها هم در خطر نبود :)))
به شرط این که کسی که نجاتت میدهد کیست؟!و آن بالا هم سربه سر گذاشتنش گل نکند:/
خب حسن چچل باشه چچل هم حسنه دیگ
این چه سوالیه آخه :|
گویم که:
یه جور سوال دو جوابیه دیگه:/
اره دیگ برا تو اسلام اکی بوده:)))

-_-
گویم که:
تازه اسلامو کشفم کردم:)))
  • ❤❤ EXOYAS ❤❤
  • :)))
    گویم که:
    :|

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">