دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

وسط حیاط دراز کشیده بودم و داشتم ستاره ها رو سیر میکردم و از هوای خنک نیز استفاده میکردم(و میکنم) که چشمم خورو به ماه که یه طرفش که البته بگم یه گوشش سیاه شده داشتم با خودم فکر میکردم که چرا یه گوشه اش سیاه شده ؟!!نکنه یه نفر زده تو گوشش!!نکنه افسرده شده و داره پژمرده میشه!! نکنه از دست کسی ناراحت شده و دیگه نمیخواد زنده بمونه و در این فکرا بودم که صدای  اخباراز خونه اومد که  گفت ماه گرفتگی صورت گرفته:/و یاد اولین ماه گرفتگی عمرم افتادم که چقدر ترسیدم :/چقدر گریه کردم :/و به همه میگفتم تا صبح زنده نمیمونیم هممون رو اتیش میزنه:/ چقدر بعد ها حسرتش رو خوردم که چرا ندیدم من:/

  • asra ツ..

نظرات  (۳)

  • Åηℯ  ṧ♄εґłƴ
  • :))
    گویم که:
    نخند:/
  • ❤❤ EXOYAS ❤❤
  • من این یکی رو ندیدم... :((

    موقع اولین ماه گرفتگی زندگیتون ، چند ساله بودین؟؟ :دی

    گویم که:
    35 سالم بود:|
  • ❤❤ EXOYAS ❤❤
  • واو!!
    پس احتمالا الان جای پدربزرگمید!! o_O
    گویم که:
    یحتمل :/

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">