یه برادر دارم تا نداره

از صبح جلوی آفتاب 40 درجه کار کنی و الان به وقت ۲۲شب بیای خونه و در یخچال رو باز کنی یه کاسه بزرگ طالبی ریز شده که با شکر قاطی شده و یه پارچ شربت ابلیمو یخ یخ بهت چشمک بزنن و بگن بیا و کار مارو یه سره کن و من در یخچال رو میبندم و دلم میخواد برم برادر جان جان را بگیرم و بچلانم که این همه به فکره^_^
از این برادرا نصیب همتون^_^

asra ツ..

نظرات (۱)

۱۰ مرداد ۹۷ ، ۰۱:۴۲

بیست و دو

دیگه چجوری نصیبمون؟ :| اگر فرض محالم بگیریم همین الان من داداش دار بشم خب تا داداش من بیاد اندازه داداش تو بشه و از این کارا کنه من دارم با عصا راه میرم که:/

گویم که:

اینجا ایرانه ها داری زندگی میکنی هیچ چیزی محال نیس:| بعدشم بده عصاتو از دستت بکشه بخوری زمین دندون مصنوعیات در بیان بهت بخنده؟:| تازه خدا رو خوشم میاد:|

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!اینجا گم که مى شوىبه جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.:)