دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

۲۸ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

روزی میرسه که نسبت به همه چی بی تفاوت میشی و هر چی گفته بشه یه شونه بالا میندازی به کاناپه جلوی تلوزیون تکیه میدی وانمود میکنی که داری فیلم میبینی  و فقط کافیه که یکی پیدا بشه و به شوخی بهت حرفی ،کلمه ای و یا حتی شاید یک واژه ای بگه و تو اشک از چشمات سرازیر بشه ... نه به خاطر حرفش نه به خاطر کلماتش نه به خاطر تنها واژه ای که گفته ... فقط به خاطر این که دلت از تمام دنیاو آدماش گرفته دلت از خودت گرفته ... دلت از چیزایی که قرار بود بشه و نشده  دلت بخواد گریه کنی ... و اما تو این گریه چقدر خوبه که یکی رو داشته باشی و بیاد بشینه پیشت بگه باز چی شده!؟ ... گریه نکن وقتی گریه میکنی دلم حوری میرزیه وقتی گریه میکنی نمیدونم چیکار کنم دستو پامو گم میکنم ... برای این که گریت بند بیاد  میگه بیا آشتی کنیم و تو خنده و گریه رو با هم قاطی میکنی و چقدر خوش به حال آدم میشه وقتی میدونه که هر وقت گریه کنی باید یه چی دستتت باشه تا ریز ریزش کنی و همه عصبانیتت یعنی همین خوردن کردن یه تیکه کاغذ یا کاغذ دستمالی و چقدر حال آدم خوب میشه وقتی میگه گریه نکن وقتی گریه میکنی همه چیز دنیا خراب میشه ، یک جورایی هوار میشه روی سرم ،  جنگ جهانی سوم میشه بدون هیچ کشته و خون و خون ریزی وتو  میخندی وقتی میگه تو بخند تا تنها کشته این جنگ من باشم و تو باز خنده و گریه ات رو قاطی میکنی و چقدر حالت بهتر میشه وقتی میگه جان من ،جان خودت ،جان خدا بخند :)

  • asra ツ..

نوشته بود حلالش کنه چون از میوه های باغش چیده برای زنش که حامله بوده و حوس کرده بود...و مقداری پول به همراه یاداشت گذاشته بود پای درخت و این صاحب باغ هم از این کار این مرد با وجدان خوشش اومده و عکس گرفته از نوشته و از پولی که پای درخت بود و گذاشته بود در شبکه های اجتماعی تا شاید بگه حلالت باشه و نوش جونت این میوه که نه صدمه ای به باغم زدی و نه کل میوه های درخت رو چیدی حلالت باشه که در حدو اندازه ویار زنت چیدی و پولش را برایم گذاشته ای ... حلالت باشه که ثابت کردی هنوز هم پیدا میشن آدمایی که خدا رو بالا سرشون میبینن و زحمت هایی که برای این باغ و این میوهاش کشیدم رو نادیده نمیگیرن ... شاید دلش پر بوده از آدمایی که میان و اطراق میکنن درست وسط باغش و از هر کدوم از میوها هاش که دلشون خواست میخورن و انگار که ارث پدرانشون باشه و بقیه اش رو هم بر میدارن با خودشون میبرن خونه تا شاید نصف شبی حوس میوه کردن بیاره با چنان به بهی بخورن که انگار نه انگار این باغبان بیچاره همه چشم امیدش همین یه باغه و و محصولایی که به بار میاد همه چشم امیدش همین درختاس و هی خدا خدا میکنه که نکنه هوا سرد بشه و باغشو سرما بزنه ... همه امیدش به اینه که کاش امسال هزار تومن ازم بیشتر بخرن تا شرمنده اهل و ایالم نشم ... و همه همه امیش از این عکس شاید میخواسته به خیلی از ماها بگه یکم انصاف داشته باشین که همه داراییم همینه همه چشم امید خانوادم همینه  ... اما تنها چیزی که به چشم میخورد زیر این عکس لایک بود و بس :)

  • asra ツ..

اومدیم بریم عید رو تبریک بگیم وقتی وارد محملشان شدیم دیدم بله راحت 20 نفر هستن و حالا بیا سلام و تبریک عید بگو و ما هم شروع کردیم به تبریک عید دیگه در آخرین نفر کاملا نفس بریده بودیم :|.... که یه دفعه برگشتم به جا گفتن جمله عیدتون مبارک گفتم "عیدتون قبول":|.... یعنی تا به الان سجده شکر به جا میارم که کسی متوجه سوتی من نشد :|

  • asra ツ..

+ این چیه ؟!

_ گربه

+ از کجا پیداش کردی؟

_ بالا کوه بود یه پیش پیش گفتم اومد دنبالم ... گناه داره بزا باشه بهش غذا بدیم

+ دیگه یه لطفی به همه ما بکن دیگه کوه نرو:|

_چرا؟:|

+ میترسم ایندفعه یه پلنگی، خرسی چیزی برداری بیاری اونم بزنم بچسبونه ما رو به دیوار مهربونی تو

_ خشن :|



  • asra ツ..
تو این دنیا با این چند میلیارد آدماش ... خیلیا تنهان ...وقتی حرف از تنهایی میشه اکثر آدما ذهنشون میره به این که وقتی یکی پیشت نباشه یعنی تنهایی... اما...تنهایی یعنی یه حرفی رو دلت قلمبه شده و نمی تونی به یکی از این 7 میلیارد آدم کره خاکی بگی ... تنهایی یعنی این که بغض راه گلتو گرفته و نمیزاره نفس بکشی و از بین این 7 میلیار آدم یکی نباشه که بگه اشکالی نداره گریه کنی خوب میشی ، گریه کن ... تنهایی یعنی بلند شی و تو خونه راه بیفتی بری جلو تلوزیون کنترل رو برداری و بعدش منصرف شی و بری سراغ قفسه کتابات و به پهلو به دیوار تکیه بدی و یکی یکی کتاباتو برداری و یه دور تند همشونو ورق بزنی و یه لبخند تلخی بهشون بزنی و بعد بری سراغ کمدت و جعبه ای که مخصوص خودته ... مخصوص همه همه خاطراتته ،برداری و در اتاقو ببندی و با هر کدومشون به گذشته ها بری ... اینقدر بری که دلت نخواد برگردی ... دلت نخواد زمان پیش بره ... این جور آدما دلشون میخواد تو همون گذشته های دور زندگی کنن شاید اگه یکی از این آدما بپرسی بگه "وقتی سالم باشی و در تنهایی دست و پا بزنی ، آنی مریض میشوی ، بدترین نحوست ها می آید سراغت، غم از درو دیوارت می بارد ، کپک میزنی، کاش مریض باشی ولی تنها نباشی" ... این جور آدما حتی خودشونم ندارن ... در واقع این جور آدما بدجور تنهان هواشونو داشته باشین لطفا:)


+ داخل این گیومه ها "" از عباس معروفی

  • asra ツ..

یه روز اومدیم با عجله کارامونو راست و ریست کنیم که یک دفعه مادر جان گفتن سماور رو روشن کن چایی بخوریم منم گفتم کار دارم خودتون روشن کنین که صد تا دلیل آوردن برای این که من دارم طفره میرم :|... و بنده هم همچین دختر خوبیم که اطاعت امر کرده و رفته سماور را روشن کنم که دیدم آب نداره بعد یه نگاه به پارچ کنارش انداختم دیدم پره آبه گفتم که اسراف نشه چون کمبود آب داریم تو مملکت همون آب رو ریختم تو سماور و آمده و مشغول کار خود شدم :|... تا این که چایی را آوردند تا نوش جان کنند که یک دفعه داد همه در اومد و من احضار شدم که این چیه بنده یه قلپ خوردم دیدم نه مقدار نمکش از مقدار نمک دریاچه ارومیه زیاده:|... وقتی که مادر محترم از بنده جویای آب سماور شد با سر بلندی هر چه تمام گفتم آب پارچ بود که مادر محترم فرموند آب  جز یک آب نمک غلیظ چیزی نبود :|... و همچنان مورد عنایت و مهربانی از سوی چشمان نازنین خانواده قرار گرفتم که تا در پشتی افق را هم میدیدم :|


+ پارچ آب رو پر از آب نمک میکنین بگین خب :|

  • asra ツ..

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی

همت کن و بگو ماهی ها

حوضشان بی آب است ...


+ سهراب سپهری
  • asra ツ..

_ یه عکسی از کامپیوتر پاک شه ... سخته بر گردوندنش؟؟

+ اگه شیفت دلت زدی که رفته

_ آره شیفت دلت شده

+ پس بای بای

_ :|


++ من با همین قوت قلبا امید به زندگی پیدا میکنم :|

  • asra ツ..

نمیدونم شاید بعضیا اینقدر کارای مختلفی دارن و اینقدر سرشون شلوغه .. اینقدر دور و برشون رفت آمد هس که اصلا نمیدونن کی خورشید طلوع کرد و کی غروب کرد اصلا نمیدونن الان روزا کوتاهه یا دراز ... اصلا یادشون نمیاد آخرین باری که حوصلشون سر رفته کی بوده ... و این که اصلا یادشون نمیاد آخرین باری که تنها شدن کی بوده ... اما این میون آدمایی هستن که صبح تا شب دنبال یکی میگردن که حرف بزنن دلشون میخواد صدای زنگ خونه به صدا در بیاد و یکی بیاد تو  و  بگه خوبی ؟ چیکارا میکنی؟ یکی که این خوبی گفتنش از ته دل باشه ... یکی که وقتی میگه مزاحمت نیستم که ... از این که ذوق کردی زبونت بند بیاد بگی نه بابا بیا تو ... از این که چایی پشت سر هم بیاری و هی این میوه نه اون میوه کنی براش که مبادا خسته بشه بگه میخواد بره ... مبادا پاشه بره و تو باز تنها دلخوش شی به این عکس روی مانیتور ... دلخوش شی به آلبوم عکسات ... که هر کدومشونو دوس داری ... در یه حدی دوسشون داری که اگه یکیش حذف بشه میزنی زیر گریه ... درک این آدما سخته ... درک آدمایی که با عکسا میخندن و گریه میکنن و با عکسا زندگی میکنن ... مواظب عکسای زندگی هم باشیم لطفا :)

  • asra ツ..

الان هر از گاهی وقتی نگاه میکنی میبینی پنجره بعضی از خونه ها رنگا رنگه که هر رنگ یه مربع کوچیکه البته  با رنگ های مختلف ... خیلی دلم میخواد یکی از خونه های قدیمی رو که وسطشون یه حوض داره و با درختای مختلف که شاخه کشیدن تا سر دیوار خونه همسایه داشتم البته یه خونه ای که حتما شیشه های پنجرهاش مربع های کوچیک رنگارنگ باشه از اونا که پشت هر کدوم از این رنگا وای میستی و نگاه میکنی آدما رنگی دیده میشن از همونا که تند تند جابه جا میشی پشت شیشه تا از پشت همه رنگا ببینی همه کسایی که با این که از پشت شیشه رنگی میبینی اما دلاشون سفیده ... با این که شیشه هامون شده سفید حتی بعضی وقتا اینقدر شفافه که متوجه شیشه نمیشی اما عوضش آدما شدن رنگی رنگی ... دلاشون شده رنگی رنگی ... کاش شیشه ها همون بود و دلا یک رنگ

کاش همه آدمای خوب زندگیتون یک رنگ باشه و شیشه های خونتون  رنگی :)

  • asra ツ..