دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

۶۰ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

میخواهد از هر نوع بحثی که میخواهد باشد بعد از چند ساعت بحث  با یک " ول کن بابا عه " ختم به خیر میشود

  • asra ツ..
بعضی وقتا دل آدم از آدمایی میشکنه که انتظارشو نداره
  • asra ツ..

نمیدونم اسمشون رو دقیق چی بزارم چون به نظرم دوره گردی هم نمیشه گفت بهشون ... میان به هزار قسم میخوان یک جوراب و یا آدمس و یا کاغذ دستمالی و یا هر چیزی که هست برای فروش رو بفروشند به تمام مقدسات قسم میدن و من با هر قسمش بیشتر روی حرفم میمونم که نمیخرم ببر... اما دیروز که خودمو به اتوبوس رسوندم و از خستگی و گرما روی صندلی اتوبوس ولو شدم و سرم رو به صندلی تکیه دادم و چشام رو بستم که با صدای یه پسر بچه که میگفت خانوم ،چشامو باز کردم دیدم تو دستش دوتا آدمسه و بهم گفت خانوم یکیشو بخر چی میشه ؟!... گفتم : نمی خوامش برو ... که مامانم گفت خب بخر ... وقتی که دید مامانم میخواد بخرم ... دستش رو آورد جلوتر خانوم ببین هزار تومنه یکی بخر بزار تو کیفت خودتم نخواستی به دوستات تعارف بزن ... از این حرف و از این چرب زبونیش خنده ام گرفت ... از این که به جای مقدسات و خدا و پیغمبر داشت از زبونش استفاده میکرد ... خندم گرفت و هیچی نگفتم ... برگشت گفت خانوم ببین مامانتون میگه بخر خب حرف گوش کن ... این موقع دیگه نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم ... کیف پولمو بیرون آوردم ... گفتم خب حالا چند ؟ گفت ارزون ارزون هزار تومن ... تا این که معامله  نیمچه مردانه رو انجام داد و رفت ... رفت اما خندون رفت ... رفت مثل بچه های هم سنش که نیشش از این که تونسته بود یکی بفروشه باز بود رفت ... تصمیم گرفتم هر وقت یه همچین بچه ای دیدم که بدون خدا و پیغمبر خواست ازش چیزی بخرم بگم نه و بعدش بخرم ... چون از این که تونسته یه نفر رو راضی کنه که ازش بخره  بیشتر از فروش اون آدمس خوشحال میشه :)))

  • asra ツ..

و

اما...

من

خسته ام

  • asra ツ..

الان میدونم بعد خوندن این پست میاین میگین یا حداقل تو دلتون میگین مگه آدم با باباش دعواش میشه؟ تازه حالا دعواشم شد بیاد قهر کنه؟ برای این حرفتون که چه بیاین کامنت بذارین بگین و یا چه بیاین تو دلتون بگین باید بگم اصلا و به هیچ وجه به کسی مربوط نمیشه بابای خودمه دلم خواسته دعوا کنم بعدش قهر کنم همین و بس...


امروز که سر یه کارت مزخرف باهاش دعوام شد و من گفتم بابام گفت ... بابام گفت من گفتم ... آخر سر گذاشت و رفت و من هم زدم زیر گریه و تصمیم گرفتم که کاملا قهر باشم ... که وقتی اومد خونه ... منم طبق معمول پشت سیستم بودم و با خودم گفتم خب لابد اونم قهر کرده بزار من محکم تر قهر کنم ... که یدفعه دیدم بغلم کرد و گفت تو با من قهر کردی آره ؟ از اونجایی که هر وقت قهر کنم و یکی بخواد آشتی کنه میگم ولم کن من آشتی نمیکنم برو کنار ها ...اما تا خواستم اینا رو بگم خندشو دیدم ... گفتم نه قهر نکردم  که کی گفته ؟؟!! ...بعد دوتا ماچم کرد و گفت یه بارم قهر کنی من میدونمو تو ها و محکم زد پشتم که جای تک تک اعضای داخلی بدن رو احساس کردم که از جاشون تکون خودن و گفتن آخ چی بود این؟ خلاصه آشتی کردیم اما من با این درد پشتم چیکار کنم؟!! کجا دیدین بعد آشتی کردن بزنن آخه ... یکمم بالاتر بود خورده بود پس گردنم :|

  • asra ツ..

یادمه بچه بودیم و داشتیم دوتایی میومدیم و طبق معمول تو سرو کله هم میزدیم و میخندیدیم و میگفتم دیدی آخر سر دست من بهت خورد ... بعد سعی میکیردیم که نفر آخری که دستش میخوره خودمون باشیم و دلمون خنک شه ( داخل پارانتز بگم حتی موقع فیلم دیدن هم پا یا دست هر کی به اون یکی میخورد طرف مقابل رو نه تنها شکست داده بلکه برنده این نبرد هم شده بود:|.. اینقدر این کارو انجام میدادیم ومیخندیدم که دیگه نایی برای حرف زدن هم نداشتیم و آخر سر هیچ کدوم برنده نشدیم حتی یه بار:|)خلاصه همین طور که سر خوش از بازیهای  بچگانه میمودیم دیدیم یه بچه نشسته کنار دیوار و گریه میکنه ...رفتیم بالا سرش دیدیم بله گم شده ... بعد این که خل بازی ما دوتا رو دید دیگه گریه نکرد دستشو گرفتیم و گفتیم پاشو بریم خونه ما و توی راه به هم میگفتیم من پیداش کردم بس مال منه:|... تا این که رسیدیم خونه و در زدیم و مادر جان پرسید این کیه؟!!... گفتیم ما پیداش کردیم بس مال ماست :| خلاصه آوردیمش خونه خاله بازی و یکم وقت گذشت که در خونه به صدا در اومد و مادر بچه بود که آدرس داده بودن که دوتا بچه بردنش تو خونشون:|... خلاصه مادره بچه رو میخواست و ما نمیدادیم و میگفتیم ما پیداش کردیم بس مال ماست :|... و مادر محترم ما میگفت  که مگه هر کسی هر کی یا هر چیزی رو پیدا کرد مال اونیه که پیدا کرده ؟!!! و ما با تمام پرویی گفتیم بله و ما نمیدیم و بچه هم بدتر از ما پای رفتن نداشت:| خلاصه تا همین چند وقت پیش که باز یه بچه دیدیم که گم شده و دوتا خانم داشتن از بچه ای که گم شده بود و داشت گریه میکرد و ترسیده بود  میپرسیدن میدونی خونتون کجاست؟!:|

  • asra ツ..



هوایت می زند بر سر،


دلم دیوانه می گردد!


چه عطری در هوایت هست؟!


نمیدانم...نمیدانم...




#مولانا

  • asra ツ..
بعضی وقتا میگی خب که چی وب خودمه دلم میخواد هر چی که دلم میخواد بنویسم از از هر کسی ... هر چیزی... از هر اتفاقی... از هر رخدادی و مسخره بازی...اما وقتی میای که بنویسی هی تو ذهنت به خودت میگی بنویسم ؟! ننویسم ؟!درست عین لقمه که در سرت میچرخونی اینم توی ذهنت میچرخونی آخر سر به این فکر میکنی که خب تو که تا حالا ننوشتی اتفاقی نیفتاد ننویس فردا پس فردا باز میزنی تو دنده خل و چل بازی... بعضی وقتا واقعا آدم کم میاره اما چاره چیه باید بشینیم و یه استراحتی بکنیم باز دوباره ادامه بدیم ...بعضی وقتا حتی با ننوشتن هم میشه استراحت کرد:)
  • asra ツ..

آبو کجایی زود پیام بده که پای مرگ و زندگی آبوت در میانه

  • asra ツ..
من که دوستتمم دو روز نمی تونست باهام سر کنه از بس که اخلاق خوبی دارم :|... این وسط خدا منو دید و دلش یکم فقط یکم به حالم سوخت ... و تو این دنیا با 70 میلیار آدم گشت و گشت و گشت و دستش رو درست روی یه نفری گذاشت بخوام بگم خل نیست که هست...خنگ نیست که هست... کولی نیست که هست... مخ تلیت کن نیست که هست.. چپل چلاق نیست که هست... کج و کوله نیست که هست ... اصلا زشت نیست که هست ... و زد پس گردن من و این شیرین عقل شد خواهرم و فکر کنم 2 ساله که خواهر این جانب بیچاره هست:| ... و این کج و کوله من جمعه کنکور داره ... و از شما همه دوستان و آشنایان میخوام که از ته ته دل برای همه کنکوریا دعا کنین برا این دیونه من هم دریغ نکنین پلیز:)

و سخنی با خواهر
رویا چشماتو باز کن ببین چی میگم جمعه صبح بشه و تو بری بیای آبغوره بگیری بگی گند زدم خودم گوشت تا گوشت سرتو میبرم ... اصلا سر تو رو چرا سر اون جوجتو گوشت تا گوشت میبرم ... رویا کنکور رو دادی دیگه بیرون اومدی کنکور تموم شده دیگه حتی فکرشم نمیکنی ... رویا خواهرم سعیتو همون سر جلسه بکن و تمرکز کن و فکرت هزار جا نباشه جز کنکور... رویا خواهرم میدونی که هانیه میخواد تک بیاری ... بق بقو میخواد دکتر شی ... لابد این وسط آبو هم میخواد یه چی بشی فرصت نشده بگه ... یکی میخواد دندون پزشک شی... و من میدونی که چی میخوام؟ ... نمیدونی؟ ... خب یاد آوری میکنم که برام مهم نیست چه رشته دهن پر کنی قبول شی ..ر تبت چند باشه ... همین که حال دلت خوب باشه و چیزی که میخوای بهش و برسی برام کافیه ،دقت کن گفتم چیزی که خودت میخوای نه بقیه... البته اگه قبول شی برات مامان جوجه رو میخرم : دی الکی ها جدی نگیر:|
  • asra ツ..