دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

وقتی میدیدم کسی حواسش نیس دزدکی میومدم سر وقت تلوزیون میزدم شبکه یک (ناگفته نماند که این توطئه ها برای نگاه کردن به تلوزیون تنهایی صورت نمی گرفت همیشه پای یه هم دست در میان بود )^_^
و کارتون ها دوران بچگی ما به نظرم عالی بودن خلاصه بخوام بگم خیلی بودن که من با همشونم خاطره داشتم اما همیشه مادرم سر کارتون ایکیو سان مچمونو میگرف O_oهـــــــــــــعی یادش بخیر و من هم همیشه که با تهدید  تلوزیونو خاموش میکردم میگفتن یه رآست سر درسو مشقت همیشه حواسم پیش کارتونه بود که چی شد بلخره ...برا همین از همون اول تصمیم داشتم، دارم و فک کنم خواهم داشت(شایدم تصیم مش رجبی باشه کسی چه میدونه :| ) که وقتی پیر شدم بگم بزارَنم خانه سالمندان و از اونجایی هم که هیچ وقت یه رفیق پایه نداشتم کلا رفیقی نداشتم :(  تصمیم دارم تو خانه سالمندان یه رفیق جینگ هم پیدا کنم که تو همه مسائل پایه باشه و بعضی وقتا به خاطرات گذشته که کسی ازشون خبر نداشته ودرواقع یه جور راز بودن  :)بگیم و ریز ریز ( زیر پوستی )بخندیمو همه تو نخ این باشن که بین این همه جیک و جیک ما به چی میخندیم و باز سرمون گرم دیدن کارتون باشه و شبا وقتی خاموشی میدن بریم زیر پتو رمان بخونیم و باز دروسط رمان سکوت کنیم و ریز بخندیم اینقدر ریز که کسی صدامونو نشنوه {البته چند تا پیشنهاد دیگه هم دارم که اینجا بد آموزی میشه بگم :| .. یعنی بگم ؟؟:| } و در آخر سر هم یه آهی به گذشته به همه ای کاش هایی که بهشون نرسیدم بکشیم و آخرش بگیم گذشت اما ....بعد بگیریم بِکَپیم :|

+هر چند فک نکنم به پیری برسم ... چرا وچگونه شو بگذریم :)
  • asra ツ..

نظرات  (۱۳)

چرا حالا خونه ی سالمندان؟!
پیش بچه ها و نوه هات باشی ان شاء الله :))
گویم که:
هوم؟؟ نه من حوصله بچه ها رو الان ندارم چه برسه به پیری سرو صدا میکنن با عصا میزنم میکشمشون :|
همون خانه سالمندان با یک رفقیق جیک تو جیک خوبه :|
چه باکلاس :|
عموپورنگــــ موخوآم‌:( من !!!!
گویم که:
:|
به مامانت بگو شیرتو از یخجال بده دستت برو بزن شبکه یک نگا کن :|

:|
منکه اصلا دوست ندارم به همچین سنی برسم!
همین الان که سال به سال سنم بیشتر میشه و به اون روزا فکر میکنم دلم میگیره!
دوست ندارم زیاد عمر کنم :/
گویم که:
من که میدونم تا 30-40 برسم حالا اونم اگهههههههههههههههه برسم کلی هنر کردم
اینشالله 120 ساله بشی آباجی خانوم:)
30 که خیلی زوده دیگه!
120 o_O
یه برنامه کودکی هست بقیه میگن؟ نمیدونم سمندون؟ یه همچین چیزی!
زمان شما پخش میشد؟!
گویم که:
سمندون؟؟O_o
نمیدونم شاید پخش میشده من به کارتوناش بیشتر علاقه داشتم از مدرسه میرسیدم نهار نخورده تلوزیونو روشن میکردم اصن در وضعی معتاد بودم که ..:|

اسرا چن وقته دمقی؟!
واسه سرماخوردگیته آبجی؟!
گویم که:
:)
:))
زمان ما یادمه شبکه دو فقط دو ساعت عصر عمو پورنگ میذاشت من همونو نیگا میکردم. غرق میشدما ... 
هعـــــــی اسرا چقد زود گذشت :(
گویم که:
آره واقعا خیلی زود گذشت ولی من الان الانشم کارتون باشه اونم خوبش نگاه میکنم مثل بچگیا
ولی خیلی زود گذشت .. :)
[چشمک]
گویم که:
[چشمک]
آررره من و بابام باهم برنامه کودک میبینیم :دی
بعضیاشون خیلی قشنگن. نسبت به چیزی که ما اون زمان میدیدیم.
ینی عین دوتا بچه کوچیک غرق میشیم تو تلویزیون :)))))
گویم که:
یعنی نگو وقتیم که کسی کارت داره میگی عه صب کن دیگه جای خوبشه بزا ببینم کلی خاطره دارم با این تلوزیون نگا کردن :))))))
دقیقـــــــا !!
به گمونم کودک درونمون زیادی فعاله :دی
گویم که:
کودک درون من بعضی وقتا پیش فعالی میکنه کار دستم میده در این حد فعاله ... دی
خخخخخ
داغان کردی مارا :))
گویم که:
اشکالی نداره میدیم به عنوان پازل بچه ها جمع و جورتان میکنند ... دی
داغان نشوین چایی بخورین ... دی
الانشم بعضی از انیمیشن ها از بعضی فیلما پر محتوا تره!
کلا کارتون بیشتر کِیف میده...چون خیلی خاطره دارم باهاش...:)
گویم که:
کارتون یه چیز دیگه اس عالمی داره برا خودش یه خاطه ای میزاره که هیچ فیلمی نمیزاره:)
خونه سالمندانم کلاسی داره هاااااا..
گویم که:
اوهوم خانه سالمندان کلاس داره همم این خواسته من خواسته باکلاسیه اگه دستیافتنی باشه هعــــــــــــــــــــــی ... دی
 کارتون من یادمه صبح که میخواستم برم مدرسه تلویزیون کارتون میذاشت منم باید حتما نگا میکردم...آره یه زمانی کارتون میدیدم اما الان کلا تلویزیون برام معنی نداره...اصلا بدم میاد :|.اگه کنترل بیاد دستم ،بدونن درنگ خاموش میکنم .اگه بقیه هم اعتراض کنن میگم خودم یه پا تلویزیونم به من توجه کنید...کلا دوس دارم وقتی خانواده دور هم جمع میشیم از بودن باهم لذت ببریم...نه این که...البته اینا به کارتونای دوران بچگی ربط نداشت خودم میدونم ^_^.


گویم که:
اصلا این کارتونو نگو منم ترجیح میدادم صبونه نخورم کارتون ببینم به جاش هعی:)))
شاید ربط نداشته اما یکی از خصوصیاتته که خوشحالم نوشتی :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">