دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

هر بار به خودم میگم دیگه باید سر وقت بخوابم اما باز مثل جغد بیدار میمونم که امروز ساعت 2 نصف شب به این جغد بیدار یکی از اعضا اهل بیت که در خواب بسیار عمیقی بود گفت که براش یه آب خنک ببره و دوباره گرفت خوابید  تا آب خنک رو ببرم:|... و بنده نیز اطاعت امر کردم و یک لیوان آب یخ یخ میگما بردم و بالای سرش واستادم و صداش کردم که بیدار شه و آب رو بخوره که بیدار نشد و برای دومین بار صدا کردم که بیدار نشد و برای سومین بار یه" هان"گفت که بنده گفتم پاشو آب رو بخور گفتی آب بیارم کمی بلند شده بود چشمانش هنوز باز نکرده لیوان از دستم افتاد روش و کل آب یخ ریخت روش:|... فقط همون لحظه که تصور میکنم همچنان نمی تونم جلوی خنده ام رو بگیرم که حتی زبونشم بند اومده بود :|.. چشماش که دیگه چی بگم : دی... فقط نمیتونستم جلوی این خنده رو بگیرم ،بگم ببخشید از دستم سر خورد لیوانه:)))... یعنی گند بزنن این خنده منو که همیشه همچین موقعیت ناجوری یه جوری خنده ام میگیره که اشک از چشام میاد و طرف کفری میشه :))))))


+ سحری آب خواست بعد گفت نمیخوام خودم میرم میخورم :|
+ اتفاق بود، اتفاق ،میفهمین ؟ عمدی نبود :|
  • asra ツ..

نظرات  (۱)

حالا هی بگین عمدی نبود :|
گویم که:
نبود دیگه:|