دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

"اگر از شما بپرسند که در این جهان در انتظار چه هستید پاسخ خواهید داد ؟

اگر از اشخاص عادی باشید که نودو نه درصد مردم از اشخاص عادی هستند. خواهید گفت که من در این دنیا انتظار دارم که پس از مرگ مستقیما وارد بهشت شده و در حالی که عمر جاویدان خواهم داشت تا پایان عالم اغذیه لذیذ بخورم و از لذت عشق و شهوت برخوردار شوم و آهنگ های طرب انگیز بشنوم و غیره.

ولی غافل از این هستید که پس از رفتن در بهشت و داشتن عمر و جوانی همیشگی که هرگز دچار خزان پیری و بیماری نخواهید گردید دیگر از خوردن و نوشیدن و خواب و شهوت رانی لذت نخواهید برد و بزودی زندگی یک نواخت بهشت شما را خسته و کسل خواهد کرد زیرا چیزی که در این دنیا خوردن و خوابیدن و غیره را برای شما لذت بخش کرده ترس از مرگ و از دست دادن این لذت است و روزی که این لذت جاوید شد یعنی مرگ براسی شما وجود نداشت همه چیز عادی خواهد گردید ."


+ همیشه داشتم به این فکر میکردم که نمی تونیم این دنیای دو سه روزه رو تحمل کنیم وای به بهشت که اگه یه روزی تکراری و کسل کننده بشه بهشت . و یکی از فکرامه که هنوز به جایی نرسیده تا این که در این "کتاب جهان بزرگ و انسان که مترجمش هم ذبیح الله منصوری هستش دیدم ".

  • asra ツ..
خدا گر ز حکمت ببندد دَری
ز رَحمَت گُشاید درِ دیگری
از دو روز پیش دارم فکر میکنم به این یک بییت شعره آخرشم به این نتیجه رسیدم که خدایا قربونت برم آخه نمیشه قبلش بگی کدوم درو میخوای ببندی که وقتی بستی.. قشنگ با دماغ نریم توش؟! :|
یا وقتی میخوای در دیگه ای باز کنی باز قبلش بگی که ما با سرعت زیاد نریم به هوای این که دره بسته اس و یه دفعه در باز بشه با کله بریم تو؟! :|
هر چند تا بوده دماغمون ناکار شده :(

+ خدایا درسته بعضی وقتا زیادی دماغم له میشه قهر میکنم ...اما تو دیگه نزاری بری ها یکم واستا خودم آشتی میکنم :((
  • asra ツ..
اقا مگه نه این که باید به قول و وعده ها عمل بشه؟
من قهوه ، کادو و اهریامو میخوام
به وعده خود عمل کنید قبل از آن که به حسابتان برسم
++اینارم رویا میگه ها به من چه --__--
منم جوجه مو میخواااااااااام :(
هیشکی توجه نمیکنه :(

  • asra ツ..

+چیزی خوردی؟

_نه

+آها ، ای خدا از دست این خنگ چیکار کنم؟

_ خنگ نیستم عه:(

+خنگی باور کن پاشو یه چی بخور تا گردنتو نشکستم

_:|


+ یعنی ابراز احساسات در این حد!!، این همه خوشبختی؟محاله والا:|

  • asra ツ..

+کلاسات شروع نشده مگه؟

_ چرا شروع شده :|

+ خب چرا نمیری بس ؟!

_ علم بیاد سراغ من، من چرا برم سراغش؟!

+بس برا چی رفتی دانشگاه؟

_برای صفا صمیمیت ،آسمان ،هوا ، خوشی ،اصلا به تو چه :|

+اینم حرفیه بس منم نمیرم مدرسه :|

_ تو غلط میکنی

+ چرا تو نمیری ؟!بس بزار علم خوش سراغ منم بیاد

_ ببین آدما با هم فرق دارن

+آها:|

_آره:|


+مکالمه ردو بدل شده بین بنده و آباجی خل:|

  • asra ツ..

کاش اندکی جای این من تو بودی

کاش اندکی این من را تو زندگی میکردی

فقط کاش، فقط اندکی این من ، تو بودی

تا ببینی که در بهر این زندگی جایی برای خنده نیست

اگر خواستی این من شوی دستت را بده من تا مبادا، در این من پر متلاطم گم شوی

تا مبادا در افکار این من مست و دیوانه راه گم کنی

تا مبادا رویای های رویایی چون تو در کوچه پس کوچه های دلتنگی این من گم شود

حواست باشد که مبادا به دیوار دلتنگی این من تکیه بدهی که این دیوار ها آوار می شوند

بیا از وسط راه برگردیم و تو بشو رویای رویاهای نداشته من

من میشوم ساحل نشین این من


+برای حسود بخ بخ روان پریش بیا اینم برا تو عه عه عه

  • asra ツ..
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • asra ツ..

+ میشه این موضوع ها رو یه نگا بندازین بگین خوبن یا نه؟

_ باشه بده نگا کنم ببینم

+ و من ورقه رو دست استاد دادم

_ من نمیتونم خطتتو بخونم خودت برام بخون

+ باشه بدین بخونم... بعد از گرفتن کاغذ دیدم که برگه رو برعکس  گرفته :|.... گفتم استاد شما که برگه رو برعکس گرفتین نکنه انتظار دارین بتونین بخونین :|

_ یعنی تو منو دیونه نکنی و آواره بیابون ول کن نیستی نه؟:|

+ به من چه خب:|

+ برگشتم دیدم بچه ها دارن اشک میریزن نمیدونم داشتن میخندیدن یا گریه میکردن:|

  • asra ツ..

وقتی این پیام رو دیدم یادم افتاد که وقتی یه نفر بهم گفت که وب بزن گفتم وب بزنم که چی بشه گفت میتونی وقتی ناراحتی ، خوشحالی ، عصبانی توش بنویسی و یه جورایی با خودت حرف بزنی ... اوایل متوجه نشدم که چی میگه اما وبو زدم بعدا رفته رفته نوشتم ، نوشتم از چیزایی که ناراحتم میکرد ، خوشحالم میکرد ، نوشتم حتی از آدمایی که دلگیر بودم ازشون ... شاید همه این حس دلگیری ، ناراحتی ، عصبانی ، خوشحال بودن لابه لای شعرا و متنهایی که میزاشتم وول میخوردن ... بقیه میمومدن و سرسری میخوندن و میرفتم اما مهم این بود که من اینا رو یه جا نوشتم و راحت شدم ... شاید وب برام شده بود یه دوست که هر وقت میخواستم صداش میکردم میومد جلوم مینشستو بدون این که حرفی بزنه قضاوتی بکنه باهاش حرف میزدم ... وقتی که خوندم  نوشته دوباره سر حال و پر انرژی بشی فکر کردم  من ؟ سرحال؟ پر انرژی ؟ مگه بودم که الانم بخوام دوباره سر حال و پر انرژی بشم ... نمیدونم چی شد که وبم رو شاد نوشتم شاید به خاطر دوستای مجازی که دارم ... شاید به خاطر این که هر وقت تلخ نوشتم اومدن گفتن عه دلمون گرفت یکم شاد بنویس تا یکم بخندیم ... شاد نوشتم تا بخندن... شاد نوشتم چون شادی حتی دوستای مجازی برام مهمه ...اما میخوام بعضی وقتا که دلم گرفته ... حال این روز هام روی گسله و هی پس لرزه داره اینجا بنویسم . و به این دوستم که نوشته بازم پر انرژی باشم بگم چشم سعیمو میکنم:)

+اینجا جا داره به دو نفر که اینجا پلاسن بگم رویا بخ بخ ، روان پریش، پر تکرار، فضول، کوفت گرفته گم شو سر درسو مشقت اینجا فضولی نکن :|
و به نفر دوم بگم که به قول رویا اینجا تخمه نشکون بروبه کارات برس وگرنه رویا جارو میده دستت:|
  • asra ツ..
حس بدیه وقتی نخوای بری کلاس و بری زیر پتو صبح تا شب با کسی حرف نزنی و بخوابی اما وقتی مجبور باشی دیگه قضیه فرق میکنه باید بری و میتونی خودتو با نروکسین سر پا نگه داری
+ سرم شدید درد میکنه در یک حالت تهوع آور ... دلم میخواد همه دنیا رو بالا بیارم اما به جاش به تک تک آدماش لبخند میزنم لبخندی با طعم تلخ:)
  • asra ツ..