قایقی خواهم ساخت

قایقی خواهم ساخت

 بادبادکی خواهم بست

در آن سوی رودخانه آرام ....
همرا با دلی نا آرام ...

پر هیاهو به انتظارت خواهم نشست:)

+شکوفه انار

زندگی مسالمت آمیز

اگه دقت کرده باشین همه ماها یه حیوون خونگی داریم به اسم مورچه نمیدونم دیدین یا نه ؟! اما این حیوونا خیلی باحالن و در ضمن خیلی پررو :| خلاصه من با این حیوانات خدا به صورت مسالمت آمیز روزگار میگذرونم بر خلاف بقیه افراد خانواده:|

خلاصه قرار داد بستیم که کاری به کار هم نداشته باشیم تازه من بهشون اجازه میدم از کتابام استفاده کنن  تا اطلاعاتشون در مورد آب و هوا بالا بره بتونن خوب حال گیری کنن از مردم :|

تا این که نامردی کردن و کلوچه ای که برا خودم خریده بودم رو خوردن :| بی ادبا :|

حالا در پی نقض قرار داد و تحریم و دشمنی هستیم :|زندگی مسالمت آمیز به اینا نیومده آخه نا انصافا گشنم بود :((

 

+ بهتره نفت بریزم تو لونشون:|

هعی

آخه یکی نیست به من بگه نونت نبود آبت نبود این درس خوندنت چی بود این وسط :((((

+الان مثلادارم درس میخونم:| و تا دوهفته دیگه باید ژئو رفرنس کار شده را تحویل استاده بدهم و هنوز هیچ کاری نکردم :|

احترام و ادب خریدینی نیس

من کلا آدم صبوریم و هر کسی هر چی بگه میگم باشه شاید ایندفه نفهمید شاید الان بعد گفتنش خودش پشیمون شد شاید عصبانی بود و هزار شاید دیگه که خودمو برای سه بارم که شده قانع میکنم و تا سه بار از کارش چشم پوشی میکنم اما وای به روزی که ادامه داشته باشه ...یه چی میشم بدتر از خودش و این اتفاق دقیقا دیشب افتاد که یه دوستی دارم که دوست داره به همه از بالا نگاه کنه و همه رو با حرفاش له کنه بهش سه بار فرصت دادم درس کنه لحن حرف زدنشو اما چهارمین بار شستم و پهنش کردم رو رخت :|

کلا بچه هر کی میخوان باشن باشن اما احترام و ادب رو به پول نمیدن باید به دست بیاری و اول از همه برا خودت احترام بزاری...و دست هم بالای دست زیاده فکر نکنن که هر چی اینا گفتن همه سر خم میکنن میگن چشم شایدم یکی مثل من با سر خم کردن الکی مشکل داشته باشه:)

یکی از منفورترین ها5

یکی دیگه از کلمه هایی که ازش متنفرم کلمه ای به اسم " بفرما " هستش :|(حس میکنم یه جور کنایه داره توی این کلمه موج میزنه )

تازه اونم اگه از دست کسی دلخور باشم و من چیزی بگم اون بگه بفرما دیگه وا ویلا میشه :|

از هر گوشه یه تیکه کندم

از این به بعد شیوه جواب دادن به کامنت ها و کامنت گذاشتن در وبلاگ ها رو تغییر میدم :)

 

هر چی که فکر کردم دیدم نه نمی شه من آدمی هستم که هیچ وقت از تغییر خوشش نیومده ... و تصمیم دارم مثل قبل باشم البته کسایی هم که ناراحتن میتونن بگم دیگه تو وبلاگ هاشون کامنت نزارم :)

 

امروز که داشتم چراغ های روشنو نگاه میکردم تو فهرست دنبال کنندگام دیدم اسم من تو یکی از وباست رفتم دیدم نه درسته

+ منو میگه ها ^_^

هر چند بعضی قسمت ها رو من کلا تکذیب میکنم حالا من فقط یه تیکشو که گفته من دوسش دارم اینا ... کاملا تکذیب میکنم :|

و این که این گندمی دنبال سمنو بود هی میگفت بیا دوست شیم منم تا به اکنون قبول نکردم :|

و این که شماها نمیدونین که من چه بچه خوبیم :))))

حرف هایی که گفته میشن اما شنیده نه...

جایی شبیه به بره بیابون ایستاده بودم منتظر اتوبوس که تقریبا دوساعت رو سرپا بودم ولی اثری از اتوبوس نبود و تقریبا یه روز کامل و نصفی رو با کسی حرف نزده بودم بر عکس همیشه که حرف نمیزنم و همه شاکی از این که چرا حرف نمیزنم این بار دلم میخواست یکی باشه که حر فبزنم و حرف بزنم و حرف بزنم که در این دل خواستن برادر جان زنگ بزنه و بگه چه خبر:)

و تو یک ریز حرف بزنی و برادر جان با این که سرش شلوغ باشد دلش نیاد تلفن و قطع کنه و هی بگه خب و تو هی حرف بزنی و حرف بزنی حتی متوجه نباشی که تلفن قطع شده و تو داری حرف میزنی اون هم همه مدتی که برادرت رفته شارژ خریده آورده زده و به تو دوباره زنگ زده و تو همه این 15 دقیقه رو حرف زدی اونم با خودت و وقتی تلفن زنگ میزنه و متوجه میشی که همه این 15 دقیقه رو با خودت حرف زدی و حرفایی گفتی که گفته شدن اما هیچ وقت شنیده نشدن ... و با وجود این خوشحال از این که حرفاییی که جایی دورو بر گلوت گیر کرده بودن رو گفتی و بیشتر از این خوشحال که شنیده نشدن :)

 

+ با وجود این باز میگم که من آدم حرف زدن نیستم

+ خیلی خوبه همیشه یکی باشه که تو حرف بزنی و اون گوش کنه و هیچی نگه و آخرش بگی آخیش:)

شاید دل ، تنگ شده باشد

کم پیش میاد یکی بگه حوصله ندارم یا حالم خوب نیس بهش گیر بدم و هی بگم خوب شو دیگه ... چرا حوصله نداری از بین حرفاش حرف بتراشم مگر این که اون یه شخص یکی از افرادی باشه که برام مهم باشه وگرنه میزارم تو حال خودش باشه چون فکر میکنم این طوری بهتره اما وقتی برام مهم باشه دیگه به این فکر نمیکنم که اگه چند روز تو حال خودش بزارم شاید حالش خوب شه ... چون این بار فکر میکنم که باید یکی باشه که حالشو بپرسه شاید زودتر خوب شه و وقتی هیچ کدوم از این کارا نتیجه نده نمیدونم چیکار کنم .

 

+ یعنی نمیشه من یه روز رو سوتی ندم یا گند نزنم ؟؟( سوالی بود که از خودم پرسیدم :|)

به دلم موند

به دلم موند یکی بیاد بپرسه چرا اسم وبت رو دل گذاشتی یا اون لبخنده چیه؟：/

هر چند بپرسین هم نمیگم اما به نظرتون چرا دل گذاشتم؟

ابوهت عصبانیت

چقده بده وسط دوتا از دوستات بشینی که مثلا بگی و بخندی اما غافل از این که یکیش پرسپولیسیه و یکیش استقلالی واین دو نفر افتادن به جون هم که تیم من اینه تیم تو اینه و نمیدونن که صبر منم برای خودش کاسه کوزه ای داره و ممکنه لبریز شه و هر دوتا تیم رو با طرفداراش قاطی کنم:/

خلاصه کاسه من لب ریز شد و هر چی احسنت و تبارک بود بار این دو تیم کردم و با یک دهع برای ختم کلامم :/

اون موقع بود که فهمیدم طرفدار هیچ تیمی نبودن چقدر خوبه....فقط نمیدونم ابوهت عصبانیم زیاد بود یا که چی هیچ کدام  یک کلمه هم برای دفاع از خودشان نگفتند فقط گفتند معذرت میخواهیم:/