برای سومین بار زنگ در زد و هر بار هم طولانی تر و من هم حوصله باز کردن در رو نداشتم چه برسه به این که بدونم کی پشت دره و آخر سر بلند شدم گفتم بله؟!!...که صدای پشت اون ور در بلند شد که خانم بسته دارین و من همچنان بی حوصله خودمو به در رساندم و بسته رو تحویل گرفتم و در کمال تعجب دیدم که بسته برای منه!!!بسته رو باز کردم و دیدم کتاب عر گل ها همه آفتابگردانند به همراه کلی کش سر...یادم افتاد که فاطمه مهربانوی خودم قبلا گفته بود برام کادو خریده...این کار فاطمه امروزمو ساخت و رنگی کردش^_^
حالا دیگه بی خیال کوتاه کردن موها با وجود این همه کش سر.
حالا دیگه بی خیال کوتاه کردن موها با وجود این همه کش سر.