نمیدونم ، یعنی میدونم کی!!!! ولی دقیقا بخوام بگم یادم نیست چه روزی ،چه ساعتی، اصلا چی شد که من رفتم یه وبلاگ زدم
اما اینو میدونم که اصلا تو فکر زدن وبلاگ نبودم که یکی جرقه این وبلاگو تو ذهنم زد ... اوایل اصلا نمی دونستم چی بنویسم از چی ، ازکی ، فقط یه نویسنده بود با یه خواننده که همیشه هم توقع داش آپ بشه وبلاگ:)
تا این که این نویسنده وب برای این که این یدونه خواننده رو هم از دس نده رو آورد به گذاشتن شعر اما این خواننده مثل یه نهنگ گشنه... دی سیر نمیشد از آپ کردن های این وبلاگ نویس ناشی:(
تا این که یه روز این خواننده وبلاگ خواست اونم پست بزاره ^_^
و این نویسنده ناشی با کمال ذوق و شوق پذیرفت :) [مشکوک شین میزنم لح شین ها :| ]
تا این که کار به جایی رسید که نویسنده و خواننده این وب یه بازی راه انداختن که یکی عکس بده اون یکی مطلب مربوط به اون عکسو پیدا کنه :)
البته همش شادی نبود :(
و از هر آپی که این نویسنده می کرد کلی خاطره داره که این بلاگفای گور به گور شده همشونو نابود کرده جز چند مورد که مونده و اون ها رو میخوام بزارم اینجا ^_^
و میخوام اولین پستی که میزارم مربوط به خواننده باشه که برای نویسنده گذاشت ^_^
+البته این نویسنده دیگه مثل قبل نیس و مثل قبل نمینویسه و باعث شده اون یدونه خواننده رو تا حدودی از دست بده :)
+ هی عجب روزگاری شده با کامنتم حال آدمو نمی پرسن ×_×