دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

سلام

جای سخن داره که بگم من قبل از این تو بلاگفا ساکن بودم اما به دلیل مسایل امنیتی کوچیده شدیم و خانه را گذاشته روی دوش و در بیان بساط گسترانیدیم ... لفظ قلمو دارین ... دی

اما از اون جایی که چه اون وبلاگ چه این هیچ کدوم متعلق به من نیس و من فقط یه نویسنده ام ، همین :)

مثل این که دیگه مدیر اینجا دوس نداره من آپ کنم ومثل این که میخواد برم البته اینو با رفتارش میگه :|

دیگه اگه نیومدم خواستین حلال کنین نخواستینم حلال کنین وگرنه....:|

اگه مدیرش خواست بیام باید شرایط منم قبول کنه و ازم بخواد بازم بیام بنویسم همین :|


+اگر بار گران نبودیم رفتیم اگر مهربان هم بودیم رفتیم خلاصه چه کنیم هـــــــــــــــــــــــعـــــــــــــــی:(

+ البته اگه میخوایین بازم بنویسم باید به مدیرش بگین :((

  • asra ツ..

نظرات  (۵۰)

خداحافظ.
گویم که:
نگا اصن شادم کردی آبو :|
اصن شاد روانم کردی :|
شاید برگشتم که به احتمال 99 درصد بر میگردم :|
اون وقت تو میدونی و آبجیت :(
انا لله و انا الیه راجعون 

همانا بازگشت همه به سوی اوست . 

والا... 
گویم که:
همانا بازگشت موهای شما نیز به دستان ما باشد :|
اسراااااا؟
ینی چی این حرفا؟
نمیریااااا
گویم که:
این حرفا یعنی قصه های شبانه .. دی
دست من نیس باید به مدیرش بگین :(
شادروان شدن که خوبه :)
حالا همه برای شادی ارواح همدیگه صلوات بفرستیم :)
اللهم صل علی محمد و آل محمد :)
گویم که:
آبو یعنی حرص میدی ها حرص [آیکون کوبیدن سر به دیوار ]
اللهم صل علی محمد و آل محمد

راستی نمی دونم می دونید یا نه خدمات بلاگ رایگانه 
می تونید خودتون یه وبلاگ داشته باشید مثل بقیه می تونید این رویاتون رو به واقعیت تبدیل کنید :))))) 

والا... 
گویم که:
خدا خیرتون بده یه بنده خدا رو آگاه کردین :|
نه من نمیخوام برا خودم وبلاگ داشته باشم به احتمال 99 در صد برگردم حال شوما یکی رو بگیرم صب کن ... دی
:(
گویم که:
:( 
من که دارم لبخند می زنم :)
ولی انصافاً حرص دادن آدم ها خیلی لذت بخشه :)
گویم که:
باش لبخندتو بزن وبلاگ گرده نوبت منم میرسه باش:|
یه حرصی بدم من :|
مثلا آبجی بزرگتم [آیکون عصبانی]
:((((
گویم که:
بخند آباجی عه :(
باز این کامنتت دوبار اومد ها چقدر حفظ عابرو آخه :))
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
از اونجایی که به گرد بودن وبلاگ ایمان دارم الآن یه ذره ترسیدم... ما مخلص آبجی بزرگه هم هستیم... ***** :)
گویم که:
از گرد بودنش نترس از بلایی که سرت میارم بترس :|
اونم خودم حذف کردم خوشم نمیاد بی دلیل باشه عه[آیکون بشدت عصبانی]
  • بانو ف تک نقطه
  • عه :|

    خب باشه :|

    مدیر چیکارت کرده؟ :|
    گویم که:
    به:))
    چی باشه؟؟!!:|
    مدیر زده تو گوشم ...:))
    شب دراز است و قلندر بیدار :دی 

    والا... 
    گویم که:
    الان قلندر تویی بابا قلندر بخواب .... دی
    :||||
    خداحافظی مُد شده انگـــــــآر

    + خدافظ
    گویم که:
    یعنی اینقد خوشحال شدم که نگو :|
    همه منتظر بودن برم انگار :|
  • شملیــا ●○●
  • خودم شخصا با مدیر صحبت میکنم

    ;-)
    گویم که:
    فقط نزنیش ها :)))
    گزینه های روی میزتم بیار ... دی
    این دیگه چه صیغه‎ایه..؟!!!!! :|
    آدرس خونشو بده تا برم براش بینم.. *&^$^$%^$
    گویم که:
    نمیدونم والا دیگه نمی خوان نویسنده وبشون باشم مثل این که :((
    آذرس خونشون؟؟ همین راسته رو برو بپیچ سمت راست دومین کوچه درب سوم فقط مواظب پا چشتون باشین دیگه ... دی
    هر وقت مدیر در دسترس بود...ارجاش بدید به وب بنده باهاش صحبت میکنم ...:|

    دوتا مدیر همدیگه رو بهتر میفهمند...:)
    گویم که:
    مدیر هر روز هس حتی بیشتر از من کلا وبو در اختیار داره کامنتارم میخونه هعی
    شوما اینجام خواستی باهاش بحرف :(
    مدیر . plz .اسرا . بنویسه....بازم
    البته بازم هر جور صلاحه...مدیر جان


    +اینجوری باید با مدیر صحبت کرد :) 
    گویم که:
    بق بفو :|
    این طوری میخواستی مدیرو راضی کنی ؟؟!!:|
    بق بقو ،میشه، بزنم، پا چشت ، کبود شد ... :|
    اصن من از عوض مدیر خودمو اخراج میکنم :((
    چه مدیر جانم میکنه برا من [آیکون گریه وزاری ]
    باشه حالا گریه نکن...نازی...نازی
    دعا میکنم ... مدیر راضی بشه.
    ببین من چند تا دیگه گزینه زیر فرشم ...قایم کردم...نشد دیگه بگو ازونا استفاده کنیم...
    هر چند دعای من میگیره :)
    گویم که:
    نه دیگه قلبمو پودر کردی :(((
     خاکسترشو میریزم تورود راین ..:|
    وقتی پودر قلبمو رود راین برد دیگه گزینه های زیر فرش و توی کیفت چاره نمی توانند بکنند :(

    عه ... نه ...اسراجون ...:"(
    اشکمو درآوردی...قلب منم از پودر هم پودر تر شد...این جا رود نیس مسپرمشون به باد...:|...البته بادم نیس ها ...میدمش به نسیم:/

    گویم که:
    بق بقو دیگه فایده ای نداره :((
    میخوای تو هم بریز دجله و فرات ... دی
    فقط بق بقو موقع دادنش به رودی دریایی بادی چیزی مواظب باش که یکم از خاکسترش برنگرده دماغت :))))

    کجا میری؟ 
    خب یه جا دیگه بنویس اگه اینجارو دوست نداری.اونم نخواد ما که دوستمونو می خوایمش! 
    گویم که:
    اینجا ننویسم یه جای دیگه فک نکنم بنویسم رفیق بانو :)
    حالا مونده ببینم شرایطمو قبول میکنه یا نه:(
  • آبجی خانوم
  • چرااااااا؟؟؟!!!!!!!
    همش که خودت داری مینویسی! مدیر کیه؟!!!
    نکنه بری یه وقت!
    من کلی گشتم تا پیدات کردم!!
    گویم که:
    چراشو باید از مدیرش پرسید:((
    من مدیر دومشم همه چی دست مدیر اوله :(
    برمم بهت سر میزنم حالا معلوم نیس برم یا نه شرایطی داره موندم که مدیر باید قبول کنه :|
    مرسی که من گم شده رو پیدا کردی :)
    خاکستر O_Oمگه قرار بسوزونم....خودش پودره :(
    تصمیم داشتم بریزمشون تو یه ظرفی بعد ...بعد به دفه بریزمشون بالا خودم فرار کنم ... اینجوری نمیره تو دماغم :)(:

    گویم که:
    من پنکه رو باز میکنم بره تو دماغو دهنت :))))))
  • محسن رحمانی
  • مدیرش کیه ؟ من عاجزانه تقاضا دارم اینو بیرونش کنید :دی

    خخخخخخخخخخخخ الفرار :)) خخخخخخخخخخخخخخ

    گویم که:
    فعلا مدیرش عزمش را جزم کرده شما رو که جزو خوارج می باشید رو به راه کند :))
    چچچچچچ مواظب پوست موزم باشین  چچچچچچچ
  • محسن رحمانی
  • خخخخخخخخخخخخ شوخی کردم  چرا میخواید برید ؟

    نرید بابا بمونید .

    گویم که:
    چچچچچچچچ گفتن مقام والاتری به من عطا خواهند نمود برا همین ... دی
    نه تو ماشین منتظرن :))
    کـــــــــــجــــــــــــا؟
    ادرس مدیر رو بده من خودم باش حرف میزنم
    من مویرگی همه جا آشنا دارم
    گویم که:
    میرم پیش آنشرلی چند روز :|
    آدرس مدیرو به عمو هم دادم ولی نمیدونم چرا رفت با دوتا بادمجون پا چشش برگشت :)))
    حالا شما مویرگی آشنا تو نگه دار من دارم زیر خاکی میرم جواب نداد میریم سراغ نقشه دو که مویرگی باشه... دی
    چررررررررررااااااااااااا اخه
    be friend together :)
    گویم که:
    برای این که چون که :|
    O_o
    رفیقِ بی کلک ؛ مادر.. :|
    گویم که:
    رفیق با کلک ، عمو..:|
    سلام کجا بابا
    مدیر کدوم مدیر من که اینجام والا خخخخ
    گویم که:
    سلام ... خونه آبجی پسر شجاع ... دی
    میگم ها بفرمایین چایی تعارف نکنین یه وقت :|
    بیخیال بابا بگذرید و بنویسید 
    هر انچه دل تنگت میخواهد فقط بنویس
    گویم که:
    یعنی در حال گذر بنویسم :|.... عایا ماشین زد بهم شما پاسخگویین؟؟!!:|
    این چه راه کاریه پای دختر مردم میزارین عایا از بندگان خدا نمی ترسین ؟!:|

    نمیری..میدونم :(
    گویم که:
    :))
    کسی چه میدونه رفتمم حلال کنین دیگه :)

    اسرا وای به حالت ینی اگه بری :|
    گویم که:
    زهرا :|
    زهرا راستی برا بچه ها اسم انتخاب کردم ... دی
    اونا رو از من محروم نکن زهرا میدونم طاقت دوری منو ندارن :)))
    مدیرش کیه بگو بهش بگم دیگه تا بیای
    گویم که:
    تو میگی اونم میگه رو چشم الی میزارم بیاد :)))
  • فاطمه یعقوبی
  • مدیر اونجا آقای شیرازی بود که ما زرت زرت بهشون پیام میدادیم :)) 
    مدیر اینجا کیه؟ :)) 
    گویم که:
    اینجا مدیرش مستقله برا خودش :|

    خدافظ,ولی یادمه همین آدم میگف من که عمرا اگه وبلاگمو ول کنم,و ی سری حرف های دیگه از همین دس :l اصنم دیگه باهات حرفی ندارم.. ننویس خفه شی[همون آیکون قهری که میدونی]
    گویم که:
    هنو هستم چش سفید چه خدافظم میگه :|
    من زیاد از این چاخانا میکنم ... دی
    ننویسم تو هم نتونی کامنت بدی خفه شی :)))
    راستی [آیکون چشمک]  :))))))
    واقعا میخواید برید؟
    گویم که:
    فعلا که این طوره الان هم مونده به تصمیم مدیر:)
    این ناز کردن ها در سن شما نوگلان دبستانی طبیعیه البته :))))))
    والا...
    گویم که:
    نوگولان دبستانیو ناز کردناشون بعلــــــــــــــــــــــــــــــه:))
    شما برو گردوتو بشکنو بخور :|
    :(
    گویم که:
    چرا؟!
    از کجا میخواد بیاره نویسنده به این شیرینی؟!!! :)
    تو هم بی کار بودیا! از اول خودت وبلاگ میزدی راحت!
    اصلا بیا نویسنده وبلاگ خودم شو... والا !!

    + اسرا جونم خوب وبلاگم کامل پاکیده شده بود! آدرستو هم خوب حفظ نبودم :(
    گویم که:
    از تخم مرغ شانسی :(
    دوس ندالم برای خود بنویسم هعی:((
    بیام  میترسم پشیمون شی :))

    + اشکال نداره دوست جان عوضش من آدرستو داشتم اما نبودی :((
    ++ و این که من دوست نمیشم باهات ها برم سمنو بخورم :))))))
    صرفا جهت به وجود اوردن سوال در ذهن اسرا...یه جور ازار و اذیت‎^_~‎
    گویم که:
    صرفا جهت اطلاعت میگم ها بق بقو ..... برا با اون اختراعات ترک عادت کن ~_~

    ای بابا پست بذار کامنت بذارم دیگه :| الان خفگیِ من حس میشه؟ :)))
    بار گران نا مهربان من حالیم نمیشه :| ی سرگرمی داشتیم اونم بزن نابودش کن تو :(
    با مدیرم رفتم صحبت کردم بهم گف فقط بخاطره اینکه تو اومدی،هر چی اسرا بگه قبول میکنم...
    توام قبول کن دیگه ناز نکن :((( هییی خدااا خلم کرد اسرا :| 
    گویم که:
    اصن به من چه خودت گفتی پست نزار تا خفه شی فعلا که من راحتم :|
    نامهربان نه مهربان عه:(
    مگه سیرکه اینجا سرگرم میشی [آیکون تاسف]
    مدیر که میگه حالا چون این رویا اومده واسته شده رویای داشتن وب رو تو خواب هم نبین :((
    وا مگه خل نبودی ؟؟!O_o
    اسراااااااااا
    کجایی پس؟!!
    گویم که:
    دارم به مزرعه رسیدگی میکنم :|
    کجا؟!
    بمون گوش مدیرشو خودم میپیچونم...
    گویم که:
    جودی ابود تنهاس میرم پیشش تنها نباشه :|
    مدیر گوش من نپیچونه هعی:(

    مزرعه چرا؟! 

    کشاورزی میخونی مگه ؟!!

    دلم تنگیده بود برات ! 

    گویم که:
    نه دارم به حنا تو کار مزرعه کمک میکنم ... دی
    نه بابا منو کشاورزی؟!O_o
    عه دلت فقط تنگیده بود :(
    دل من اصن قایم شده ... دی

    داستانت با این مدیر خان ، یا مدیر جان !! نمیدونم!! داستانت چی شد؟؟

    گویم که:
    والا قرار باهام راه بیاد و شرایطمو قبول کنه البته شرایط چندان قابلی هم نیستن
    1- ماهی 500 بده
    وغیره یکیشو بدونین بد نیست ... دی:))))
    حالا شرایطمو تو هم قبول کردی بگو بیام ... دی
    داستان چیه  واقعیته قبول کن اینو عه ... دی تر
    حالا خود سیرک که نه ی چیز تو همون مایه ها :))))
    من؟خل؟O__O لا لا انا خل نبودم :))))
    گویم که:
    :|
    نعم نعم خود خل بودی :|
    :l

    گویم که:
    هوم؟:|
    من میگم تو چرا خودت وب نمیزنی نگو پول توش نیس!!!! :)
    والا من الان سه ماهه بی کارم پولم کجا بود؟ :)
    نه همین جا بمون!!! مدییییر اسرا رو نگه دار!
    گویم که:
    به همین برکت وبلاگ ،پول توش نیس ... دی
    ببین گندمی منم بلخره زن و بچه دارم باید پول نون آبشونو در بیارم یا نه ..... دی
    والا مدیر میگه برو نویسنده ریخته تو رو میخوام چیکا :(((((
    هیچی :l غروب جمعه آدم دلش میگیره :l چقد مضخرفه :(
    گویم که:
    شوکالات بخور خاله تا دلت دلگیر نشه :|
    میگم این مدیر چرا یه دور خودش دست به قلم نمیشه ما باهاش آشنا شیم؟؟!!!!!!!
    بعدشم همه این وبلاگو با اسم اسرا میشناسن، تو بری این آدرس دیگه فک نکنم به درد بخوره!
    بعدشم آقا تکلیف ما رو مشخص کن!!! هی هر روز باید بیایم این پست بار گران و اینا رو بخونیم! ای بابا!!!

    گویم که:
    چرا میشه بعضی وقتام خودش مینویسه اما به اسم من :(
    منم همینو میگم دیگه گوش شنوا هس ها عمل نمیکنه :((
    اقا الان تو مشکلی داری با این پست من یعنی هاااان؟؟؟ پست با عنوان به این خوبی نازی :))))
    وا خوب یعنی چی با اسم تو میذاره؟!!!
    اصن یه سوالی؟ این مدیر مرده یا زن؟!!!! خوب شاید ما یه حرف خصوصی بخوایم بزنیم!!!!! o_O
    گویم که:
    یعنی همین دیگه :|
    والا ازش نپرسیدم ببینم مرده یا زن :|
    حرف خصوصی با من یا اوشون؟؟O_o

    یعنی تا این حد؟!؟!!!!!!!!!

    با اوشون آخه من چه حرف خصوصی ای دارم؟!!!!!! 

    گویم که:
    تا این حد رو به بالا رو در نظر بگیر:|
    ببین گندم حرف خصوصی پیش میکشی من سمنو بدم ها گفته باشم من نمیشناسمت ...:)))))
    نه بابا خصوصیا رو من میدونم نگا نمیکنه خیالت تخته جمع :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">