خسته ام
خسته ام عزیز
خسته ام خوب من
کمی بیش از درک خستگی خسته ام
اما ، ما بین این خستگی ها
این روزمرگی ها
این بودن و نبودن ها
این خواستن و نخواستن ها
گاهی... دلم " تو " را می خواهد
دستانت را
چشمانت را
آرامش این چشم ها را برای تسکین این خستگی
دلواپسم جانکم
دلواپس این جملات
این کلمات
دلواپس این که بیایی و شعرهایم ته کشیده باشند
دلواپس این که بیایی و من خواب باشم
سطر به سطر
خط به خط
دلواپس این که بیایی و من ...
من خواب ببینم ، خواب تو را ،چشمهایت را ، خوابِ...
راستی با باران اردیبهشت بیا
امسال انار ها را به یاد تو چیده ام
امسال بافته ام به یادت شالی به رنگ انار
بس بیا با باران اردیبهشت بیا
کمی زودتر ، بیا:)
+شکوفه انار
+ نمیدونم شاید اینم حذف کنم با بقیه شکوفه ها کسی چه میدونه :)
+ نمیدونم شاید اینم حذف کنم با بقیه شکوفه ها کسی چه میدونه :)