دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

دیروز بعد کلی گفتن این دو واژه که نریم بریم(بازار) ... تصمیم بر این شد که بریم بازار که حدودا ساعت 6:30 تصمیم نهایی شد و طبق معمول به من گیر دادند که زودی آماده شو :|

و در این حین مکالمه بنده با اعضای خانواده

من: میگم که دیگه اذان گفته نمازو زودی بخونیم بریم:|

داداش محترم : راس میگه آبجی ها نمازو بخونیم ... شماممون رو هم بخوریم .. یه استراحتیم بکنیم بریم دیر نمیشه که :دی

اعضا دیگر خانواده:O_O

و بلخره ما راهی بازار شدیم ... که در یکی از مغازه ها من هر چه برادر محترم را صدا زدم جوابی نشنیدم و دیگر کلافه شده بودم که یک هو گفتم پیس پیس که از بزرگ و کوچیک برگشتن طرف من :|... آخه تو یه مغازه اون همه آدم!!! انگار نشنیدن توقف بی جا مانع کسب است والا عه :|

خلاصه این که برادر محترم نمیدانم چرا همه اش زمین را گاز میزد .... و آخرش هیچ نخریدیم ... این بود بازار رفتن ما :|

  • asra ツ..

نظرات  (۱۰)

  • . خانم الف .
  • :)
    گویم که:
    سوزنت گیر کرده؟ چته؟:|
    چه نقشه ای داری؟
  • . خانم الف .
  • بعد میگه هی میخوام کاریت نداشته باشم (با دهن کجی بخون :| ) :|
    میخوای بیا لبخندمم بخور تو :|
    تنت میخاره واسه دعواهااا ! منم ناخنامو بلند نگه داشتم بکشم رو صورتت :|

    گویم که:
    :))))))))))))))
    نکنه با دهن کجی خوندی ؟؟ نمیری زهرا چقده خندیدم برا این حرفت :))))))
    نه اونی که میخوره تویی اونم منو ای مردم :((((
    خودکارم اینجاس باهاش چشتو در میارم :|
  • جوجو کوچولو
  • ^_^ عاقا داداشت و خیلی دوسش دارم :دی
    گویم که:
    خانوم گفته باشم داداشمو گندمیم دوس داره
    ما نمیریم خرید.لباس هامونو که تا حدی میدیم به خیاط بدوزه و به حول و قوه الهی کفشامونم میخوایم خودمون تولید کنیم آقا!بعله.ما حال بازار رفتن نداریم که
    گویم که:
    عاقا شما الان جزو میلیادر ها حساب میشین یا تیلیادر یا برم بالا ؟:|
    شما به خود کفایی رسیدین دست ما رو هم بگیرین پلیز:|
  • . خانم الف .
  • نه خیر اونو باید اقا مجتبی با دهن کجی میخوندن :/
    قبل از اینکه تو دهن کجی رو بگی خودم میگفتم :|
    بیا این جوجو کوچولو هم شاهده :/
    نخند با همین گوشه ی کتاب که دستمه میزنم تو چشتا :|
    گویم که:
    تو هم خوندی لابد :))))
    جوجه که گرفتار موهاشه همش به دستو پاش گیر میکنن :|
    ببین میخوای با کاغذ دستمالی دارت بزنم هان؟:|
  • ܜܔܢܜ پسر خط خطی ܜܔܢܜ
  • :)
    گویم که:
    :)
  • جوجو کوچولو
  • میرم گیسای گندمی رو میکشم اصن :|
    گویم که:
    گندمی کولیه بهش نزدیک نشو :))
    ما؟هه کجایی بچه؟!
    من بابام بابک زنجانیه
    صبحا نفت خاویار می خوریم
    دستت نمیرسه به ما
    گویم که:
    من والا خونمونم :|
    اها عکس بچگی باباتو دیدم ... ماشالله چه بزرگ شده :|
    خاوراشو نمیخورین؟:|
    میخواین خاوراشو بدین ما .... همه بچه های وبم راضین بینشون تقسیم کنیم :|
    خدا بزرگه شما که دستت میرسه دست ما رو بگیر :|
    اول صبر کن ببینم بابام اعدام میشه یا نه بعدش اگه نشد سور میدیم.خاوریار پلو:)
    برا شمام میفرستیم تقسیم کنید تو وبلاگ
    گویم که:
    همون خاورا فدای بابات خودتون بخورین نوش گلوتون والا .... ما بچه های وبلاگی رو چه به این کارا :|
    از ما به شماها زیاد رسیده : دی
    فقط در هدف تولید ملی هم سهمی ایفا بنمایید پلیز:|
  • محسن رحمانی
  • کمافی سابق O_o
    گویم که:
    :|

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">