بعضی روز ها باید با خودت مهربان باشی. دست خودت را بگیری و ببری بیرون. جلوی پارک ملت، بستنی قیفی متری بخری، از هر طرفش که لیس بزنی ، از آن طرف بستنی شره کند، بریزد روی لباس هایت. به خودت چپ چپ نگاه کنی ، به زمین و زمان فحش بدهی. با هر فحشت ، یک تکه از بستنی بچکد روی پراهن سفیدت . قیافه ات را در آینه ماشین نگاه کنی وپقی بزنی زیر خنده . بعد خودت را ببری دربند ، باقالی بخوری با گلپر. یک کفه دست لبو بگیری توی روزنامه و به خودت بگویی واقعا این طوری خوشمزه تر است . بعد بروی جمشیدیه . زیر باران راه بروی . روز برگ ها . چند قدم بالاتر ، چای بخوری و وقتی باران شدید تر شد ، آش رشته .آن وقت توی چشم های خودت نگاه کنی و از اینکه با خودت این همه مهربانی، حظ کنی. بعد خودت را ببری سینما . پاپ کورن بخری با پفک . هر فیلمی که خودت دوست دارد را ، ببینی . وسط های فیلم دست بندازیدور گردن خودت. در گوش خودت زمزمه کنی : دوستت دارم . وبه چشم های خودت نگاه کنی . خودت، لبخند بزند.
فیلم که تمام شد برگردی خانه، یک قاشق شربت معده به خودت بدهی . حواست به خودت باشد که دل درد نگیرد .رو دل نکند . پتو را بکشی روی خودت . گونه خودت را ببوسی و چراغ ها را خاموش کنی.
+مرتضی برزگر
اما اگر به من باشه دستشو میگرم میبرمش اینجا و دستامونو گلاب میکنیم زیر سرمونو به آسمون نگا میکنیم یه دفعه پقی میزنیم زیر خنده :)
فیلم که تمام شد برگردی خانه، یک قاشق شربت معده به خودت بدهی . حواست به خودت باشد که دل درد نگیرد .رو دل نکند . پتو را بکشی روی خودت . گونه خودت را ببوسی و چراغ ها را خاموش کنی.
+مرتضی برزگر
اما اگر به من باشه دستشو میگرم میبرمش اینجا و دستامونو گلاب میکنیم زیر سرمونو به آسمون نگا میکنیم یه دفعه پقی میزنیم زیر خنده :)