دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

ساعت 6 کلاس داشتیم تعدادمونم 3 نفر بود (که مام اومده بودیم بگیم از دفعه بود نیایم چون براش حضور و غیاب مهم بود ) وقتی کلاس تموم شد خواستیم از کلاس خارج شیم استاد به ما میگفت که بفرمایین بچه ها هم به استاد ،کلا تعارف بود که داشت از در کلاس بیرون میرف :|

نه برداشتم نه گذاشتم ... گفتم عه دیگه تعارف لازم نیس که اونی که مسلمه اینه که خانوما مقدم هستن بس با اجازه استاد :|... داشتم به این تعارفا خاتمه میدادم از کلاس میومدم بیرون که حواسم نبود که پا دری یکم بلند تره :| با کله رفتم بیرون :| عین سنگی که روی آب به صورت موجی پرت میکنی هی بلند میشه باز میخوره به آب منم هی بالو پر میزدم که زمین نخورم :|... تا این که به هزار جور جون کندن موفق شدم تعادلمو حفظ کنم :| ... مهم بعد اینه که برگشتم دیدم دوستام همو بغل کردن و از خنده شدن سیاه پوست و استادم کیفشو گذاشته زمین و نشسته روی صندلی راهرو و از خنده داره به پاش مشت میزنه :|... منم پیش دستی کردمو گفتم اتفاق خنده داری افتاده بگین مام بخندیم :|


+ خب اتفاقه پیش میاد دیگه ممکنه که پای آدم به درم گیر کنه این که خنده نداره :|

  • asra ツ..

نظرات  (۱۷)

کاش منم اونجا بودم یه ذره میخندیدم بهت D:
گویم که:
زیر پاتو نگاه کن تو نخوری زمین شست پات بره چشت:|
موافقم... واقعاً خنده نداشت.
گویم که:
بس من مخالفم :|
ابن نکته آخر جملتم نزار:|
  • یا فاطمة الزهراء
  • منم خنده ام گرفت :)) 
    من خودمم این جوری شدم قبل همه زدم زیر خنده :)) 
    گویم که:
    با مداد فشاری به خودت آمپول بزن از خنده یه وقت فشارت افت نکنه:|
  • محسن رحمانی
  • خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
    خیلی هم خنده داشت:دی
    تا شما باشی دیگه حجوم نبرید بیرون :دی خخخخخخ
    گویم که:
    والا حجوم نبردم که ... داشتم به تعارف خاتمه میدادم:|
    :| :)))
    گویم که:
    با سنگ میزنم پا چشت ها نخند:|
    باور کن منم الان از خنده سیاه شدم
    خدا نکشتت :دی
    گویم که:
    رفتی جلو آفتاب که برنزه کنی سوختی ننداز گردن من :|
    چه خبر؟ :)))))
    مرسی ^__^
    من نخندیما :|
    هاپو خندید،منم خندم گرف :)))
    واااای استادت،تصورش خیلی عالیه :))))
    گویم که:
    :|
    :|||
    :|||||
    :|||||
    :||||||
    واقعا که :|
    گویم که:
    خودت واقعا که :|
    همینم مونده من واقعا که :|
    معلومه که تو واقعا که :|
    گویم که:
    زیستو خوندی دیگه؟:|
    بیا برو منم رفتم
    ها خوندم :|
    برو برو دیگه نیگام نکن عاشقونه صدام نکن :دی
    گویم که:
    میروم ای خواهر اما پا روی قلبت نمی گذارم :|
    نتیجه اخلاقی:
    سعی کنیم تعارفی باشیم تو زندگیمون:))))
    گویم که:
    از سنگ پا معذرت خواستین؟:|
  • زینـب خــآنم
  • : ))))))))))))))))
    ینی چه رووووووووووووووویییی داری تو !!! میگی اتفاق خنده داری افتاده ؟؟؟  : ))))
    جالبه این اتفاقا همه اش واسه تو پیش میاد با این زبونت  : دی
    استادت هیچی نـگف ؟؟  : دی
    گویم که:
    چه رویی دارم مگه من ؟ که این همه هم کشش دادی؟:|
    تو برو دسراتو درس کن واح واح واح:|
    :)))))))))))))))
    آخ آخ که چقد جای من خالی بوده!!!!!!
    گویم که:
    منظورت الانه که دارم سمنو میخورم؟: دی
    باسلام
    می خواهی از فروش فایل های خاک خورده ی خود کسب درآمد کنی؟
    یک سایت و یا یک فروشگاه حرفه ای و رایگان می خواهید؟
    www.4kia.ir
    گویم که:
    با سلام
    نه نمیخوام:|
    اینکه استادتون داشت اونطوری می خندید رو جدی گفتی یا اغراقه؟؟؟ 
    😂😂
    همین چهارشنبه همچین اتفاقی برا منم افتاد. منتها جلو در حافظیه!!! یعنی جلوی توریست های داخلی و خارجی بی ابرو شدم! 😂
    گویم که:
    خودت چی فک مکنی؟:|
    یعنی تو چطو تا حالا آب نشدی بری زمین؟ کار تو به اون ور آبیام کشیده
    :)))
    :-)
    بخندم یا نه؟
    گویم که:
    نه:|
  • چنگیز سیبیل
  • :))
    دم پادری گرم :)
    اوخی استاد ٬ مشت :))
    دم تو هم گرم :)
    سلام :)
    گویم که:
    سلام
    هانیه به جا خندیدن ها یکم به وبت برس که هعی میام وبت کامنت بزارم اون کدا اصلا باز نمیشن عه:|
    حالا امتحانا خوبن؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">