دیشب وقتی اومدم از مهربانی هایت از رحمان و رحیم بودنت بشنوم تا ته ته دلم قرص بشه که یکی هست که هوامو داره ... یکی که میگن از رگ گردن هم نزدیک تره ... یکی که از خودم به خودم آشنا تره ... یکی که میگن بیشتر از خودم خودمو دوس داره ... یکی که میگن راضی نمیشه خار به پای مخلوقش بره ... اومدم تا دلم قرص بشه که وقتی صدا میکنم یا غافِرَ الخَطیئات ، الغوث الغوث ... بگه صد بار اگر توبه شکستی باز آ
دیشب تا اومدم بگم یا من اَظهَرالجَمیلَ ، یا مَن سَتَرالقَبیح... الغوث الغوث... نشد که نشد نذاشتن که بشه ... همه اش از عذب الهی... همه اش از جهنم ات.. همه اش از خشم و غضب الهی گفتن و شنیدم ... اما مگر نه این که گفتی لذتی که در بخشش هس در هیچ چیز دیگه ای نیس اومده بودیم همگی برای بخشش اومده بودیم زیر سایه رحمان و رحیم بودنت ... مگه میشه خدایی که این همه بنده ش رو دوس داره از گناهانش چشم پوشی نکنه ... مگه میشه خدایی که این همه دوسمون داره و میگم رحمةُ العالمین به هر بهانه ای نبخشه گناهانمون رو ... و ما همگی چشم به رحمان و رحمانیتت چشم دوختیم ... دیشب هر چی گشتم از خشم و غضبت چیزی ننوشته بود هر چه هم بود حق الناس بود همه اش از رحمان و رحیم بودنت گفته شده بود ... یا ارحم الراحمین
+ نمیدونم چرا بعضیا دوره میفتن و این رحمان و رحیم بودن خدا رو میبرن زیر سایه