سیگارش را با سیگارش روشن میکرد و دودش رو از دهنش بیرون میداد و به دود خیره میشد و میگفت از این که زنش طلاق گرفته ناراحت نیست ... از این ناراحته که حتی یک بار هم فرصت نکرد بهش بگه چقدر دوسش داره .
سیگارش را با سیگارش روشن میکرد و دودش رو از دهنش بیرون میداد و به دود خیره میشد و میگفت از این که زنش طلاق گرفته ناراحت نیست ... از این ناراحته که حتی یک بار هم فرصت نکرد بهش بگه چقدر دوسش داره .