دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

امروز

یک من           یک تو

را نوشتم

زدم به دیوار اتاق

چند قدم که عقب تر رفتم

فاصله اشان قد یک دوستت دارم بود

اما تو چرا اینقدر از من دوری؟


+ شکوفه اناری:)

  • asra ツ..

نظرات  (۲۸)

ای جان^______^
گویم که:
^_^

  • شِمِلـــ ـــیـــا
  • دور نیستم همینجاااام ^_^
    گویم که:
    اع واستا بیام :|
    سلام

    قصه اونجا بامزه شد که از ما خسته شد
    گویم که:
    کی؟چی؟ برای چی؟:|
  • مکاترونیک خودرو
  • بسیااااااااااارزیبااااااا
    گویم که:
    :)
  • یا فاطمة الزهراء
  • امان از این تو :/ این تو اصلا خیلی بوقه همه از توی خودشون شاکین :)) 
    گویم که:
    :)))
    *___*
    گویم که:
    :|
    ۲۰
    هزار آفرین
    گویم که:
    هزارو سیصد نه؟:|
  • فیشـ ـنویس
  • سلام :)
    گویم که:
    سلام:)
  • ساعت زنانه
  • سلام عالی بود ، موفق باشین
    گویم که:
    :|
    سلام آبو... حالت خوبه؟
    گویم که:
    علیکم السلام و رحمه الله و برکاتوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
    حالت خوبه و کوفت :|
    چنگیز چرا رفته؟
    همیشه کامنت ها رو بعد از شصت روز جواب میدی یا فقط کامنت های من؟ :|
    از طرز جواب دادنت معلومه که حالت خوبه خدا رو شکر :)
    رفتن چنگیز به من چه ربطی داره آخه؟... دلش خواسته دیگه نباشه... اتفاقاً کار درستی هم کرد :)
    گویم که:
    نه کامنت های رویا رو هم بعد دوماه جواب میدم که میشه همون شصت روز تازه چنگیزم همین طوره ولی برا بقیه زود جواب میدم :|
    حال تو در سربازی چگونه است؟
    من نمیدونم لابد تو عصبانیش کردی که گذاشته رفته فقط بفهمم سر تو بوده :|
    اتفاقا کار خیلی زشت و خارج از عرف انجام داده:|
    حال ما در سربازی بد نیست... همین که ساعت ها و روزها میگذره کافیه.
    حالا که اینطوری شد من می دونم چرا رفته اما نمیگم :)
    گویم که:
    باز من بهت هیچی نگفتم تو باز خندیدی؟:|
    تو که به آبوت نمیگی داری وبو میبندی اونم از تو یاد میگیره وقتی میره نمیگه ...همه ریشه ها به تو بر میگرده :|
    فقط روزی وبو باز کردی میدونم چعه بلایی سرت بیارم :|
    حالا چرا رفته؟:|

    آبو بگو بیاد :( 
    گویم که:
    آبو ببین بهش بگو بیاد اسرا خودش میکشتش بچم دق کرد :|
    تو هم شریک جرمشی:|
    من معذرت میخوام :|
    بعد از خدمت وبم رو باز می کنم... یعنی حدوداً یه سال دیگه... ایشالله تا اون موقع فراموش می کنی :)
    از خودش بپرس... من نمی تونم بگم... احتمالاً اون هم نمی تونه بگه... پس نپرس.
    از داداشت چه خبر؟
    گویم که:
    چی رو فراموش میکنم؟وبتو؟نه خیالت تخته جمع :|
    بعضی وقتا سر میزنم که یه وقت دست به دکورش نزده باشن :|
    رویا آبجی خوبم نپرس میگه :(
    داداشمم مثل تو داره خدمت میکنه و ثانیه هارو میگذرونه :(((
    تو کجا خدمت میکنی؟
    من الان بمبامو نمیدونم چیکا کنم -__-
    اینا بمونن نم میگیرن 😓
    همش زیر سر آبوعه میدونم 😒
    برم مگس کشمو بیارم تو بزنش😒
    گویم که:
    بمباتو نگه داره فرق سر آبو چنگیز میزاریم سراشون شکوفه بده:|
    برو بیار پیف پافم بیار :))
    تهران... البته اسمش تهرانه... ما تموم نقشه های تهران رو دیدیم... پادگان ما توی هیچ کدومش نبود :|
    گویم که:
    اوووه افتادی برو بیابون چرا همون شهر خودتون نیفتادی؟سپاه که تقسیم بندیش حالا بهتره حداقل به همون استان میده
    شما خارج از جو تهران داری خدمت میکنی... مگسم هس اون حوالی؟:))))
    خو :(
    باعی 
    گویم که:
    خو باعی برو سر درست تا فلکت نکردم مث آبو برو :|
    گیر نده ها اشکم در میاد
    رفتم خو 👀
    گویم که:
    فدای اشکت پشه ها برو خواهرم برو :|
    به هر حال شانس ما اینطوری بود دیگه.
    مگس هم داریم... مگس های سیریش... انقدر دور و برت می چرخند که خودت تسلیم میشی.
    گویم که:
    اع چه باحال بگیرینشون بالاشونو بکنین بزارین یکمم رو زمین راه برن:|
    راستی کسری خدمت نداری؟
    نمیشه با ی آدرس دیگه وب درس کنه؟

    گویم که:
    میگم میز گرد بزارن ببینن میشه یا نه شاید از تحریم در اومدیم :|
    آبو بهش بگو رویا میگه نمیشه؟:|
    :|
    این دیگه چه کاریه؟!! :|
    باید از روزی که وبلاگم رو راه میندازم بترسم... وقتی سر مگس همچین بلایی میاری :|
    گویم که:
    فک کنم خدا فکر اینجا ها رو کرده که من پسر نشدم گفته میره سربازی بعد بیا جوابگوی حیوانات باش:|
    در ضمن کاری بسیار خوب و پسنیده ایه :|
    حالا تو وبتو راه بنداز میگم اون موقع :|
    با سلام خدمت خانم رویا.
    آخه من چه طوری بهش بگم؟!!!... وبلاگش که ترکیده.
    گویم که:
    خانمشو حذف کن بچم معذب میشه :|
    خو یه جوری به گوشش برسون بگو دیگه ... اینم از دستت بر نمیاد؟:|
    کسری خدمت هم داریم... دیروز رفتم دنبال کارهاش... احتمالاً چهار پنج ماه کسری بگیرم... یعنی سال بعد همین روزها دارم آخرین روزهای خدمتم رو سپری میکنم و به بقیه سربازها فخر می فروشم.
    گویم که:
    اع  چه باحال داداش منم سال بعد همین موقع ها داره فخر میفروشه : دی
    فقط زیادی فخر نفروشین که رو دل میکنین:|
    سهلام آبو :)
    خودم میگم بهش شوما ی کار نمیتونین انجام بدین  😒
    گویم که:
    آره راس میگه تنها جایی که حرف میزنن وب رویاس
    مثلا چیکار کنه خواهرم؟ چشاشو در بیاره ؟ دارش بزنه؟ پاهاشو قطع کنه؟ چیکار کنه تو بگو من خودم میرم برات نصفش میکنم:||
    آبو یه کاری بکن دیگه عه
    پس حالا که اینطوری شد وقتی وبم رو راه انداختم کامنت ها رو می بندم :|
    می تونم یه جوری به گوشش برسونم... اما... نه نمی تونم.
    گویم که:
    کامنتا رو ببند مشکلی نیس مگه آدم فقط باید از در واره شه؟:|
    به گوشش میرسه که تو وب رویا تو گوششو بگیر بیار عه
    اصلاً از همین چند روز دیگه که برمیگردم پادگان میخوام فخر بفروشم تا یه سال دیگه... عقده ای شدیم از بس سربازهای دیگه رو در حال فخرفروشی دیدیم :|
    گویم که:
    میخوای یه تو یه کاغذ بنویس کسری خدمتتو بزن به پشتت فخر فروشیت کامل بشه :|
    حالا خوبه سال بعد این موقع هاس ... دو روز دیگه نیس:|
    ولی باحاله ها به خصوص خاطره هاش من که هر وقت تعریف میکنه داداشم نیشم باز میشه
    اذیتش نکنید... یه مدت نباشه بهتره... ایشالله برمیگرده.
    من هم دیگه برم... فعلاً :)
    گویم که:
    ما میخوایم اذیتش کنیم ... حرفی داری بگو میشنوم:|
    باشه  ... به سلامت:)
  • منتظر اتفاقات خوب
  • نی من منم و نی تو تویی نی تو منی
    هم من منم و هم تو تویی هم تو منی!!

    "مولاناست دیگه کاریش نمیشه کرد:)"
    گویم که:
    :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">