دیروز که توی باغ داشتم میگشتم تا تمشک پیدا کنم دیدم باغ خاله اینا یه درخت گوجه سبز چشمک میزنه میگه بیا ... بیا یکی بچین بخور... و از اون جایی که خاله جان فرموده اند که هر وقت رفتید برید هر چی دلتون خواست بخورید ... باز نمیشد برم چون اجاره داده بودن باغ رو ... اما این درخت که حالیش نبود هی میگفت نترس بیا یکی بچین طوری نمیشه که ... خلاصه تا بیاییم خونه اون درخته هی دهن منو آب مینداخت و من هی قورت میدادم :(
تااین که امروز صبح در زدند و گفتم کیسته؟!! دیدم دختر همسایه هستش با یه کاسه گوجه سبزو گیلاس و آلبالو و من یه وااای گفتم و یه دستتون درد نکنه ای چرا زحمت کشید خلاصه تعارف تشکر و این حرف ها و آوردم کاسه شان را خالی کردم و پر از گل محمدی خشک شده کردم و تحویل دختر همسایه دادم :)))
از صبح دارم میگم خدا تو که حواست هست حالا اینا اینقدرام ضروری نیستن که اون 5 مورد که خیلی ضروریه اونارو لطفا یه کاریشون بکن پلیز ...اینا رو سر کوچه هم میفروشن :|
+ الان موندم اول گیلاسها رو بخورم یا گوجه سبزا رو !!:|
+کوفت خودتون شه :|
+رویا نیای منو بزنی بکشی و گوش یه نفر دیگه رو بکشی دیگه مستقیم و غیر مستقیم استفاده نکردم:|
تااین که امروز صبح در زدند و گفتم کیسته؟!! دیدم دختر همسایه هستش با یه کاسه گوجه سبزو گیلاس و آلبالو و من یه وااای گفتم و یه دستتون درد نکنه ای چرا زحمت کشید خلاصه تعارف تشکر و این حرف ها و آوردم کاسه شان را خالی کردم و پر از گل محمدی خشک شده کردم و تحویل دختر همسایه دادم :)))
از صبح دارم میگم خدا تو که حواست هست حالا اینا اینقدرام ضروری نیستن که اون 5 مورد که خیلی ضروریه اونارو لطفا یه کاریشون بکن پلیز ...اینا رو سر کوچه هم میفروشن :|
+ الان موندم اول گیلاسها رو بخورم یا گوجه سبزا رو !!:|
+کوفت خودتون شه :|
+رویا نیای منو بزنی بکشی و گوش یه نفر دیگه رو بکشی دیگه مستقیم و غیر مستقیم استفاده نکردم:|