وقتی فکر میکنی به این که این همه ادم در طول روز دعوا میکنن ... به درو دیوار میخورن...دریغ از یک کبودی کوچیک :|... اما من با چشم باز حواس جمع راه میرم یا هر کار دیگه ای نمیدونم ، کی !!!چطوری!!!چگونه!!! یک جایی از این این دست و پا کبود میشه و دیروز عزم رو برا این امر جزم کردیم که ،دختر یکم حواستو جمع کن ،یکم زرنگ باش،یکم فرز باش و چیزای دیگه که به خودم قول دادم دیگه کبودی مشاهده نکنم ... اما الان در حال حاضر از دیروز تا به حال سه عدد کبودی مشاهده میشه با یک درد که کبود نشده اما درد میکنه :| ...حالا کدوم گوری خوردن نمیودنم دیگه اینو من :|