با وجود این تبی که الان دارم ونای حرکت کردن و نفس کشیدن رو هم گاهی ازم میگیره و با این بدن دردی که دارم انگار سال ها زیر خروار ها خاک خوابیدم و بیدار شدم و حتی با این صدایی که گرفته و دو رگه شده باز دلم میخواد یک پتو بکشم تا زیر گلو و بخوابم ... اما من که لجباز تر ازاین ها هستم:(