نمیدونم چرا حال و هوای امسالِ محرم یه جوریه ... یه جورای خوب ... یه جورایی که فکر میکنم چیزی که میخوام بلخره بهش میرسم ... چیزی که شده یکی از آرزوهای دست نیافتنی من ... با این که محرم همراه با اول پاییز بود اما من به جای استرسی که هر سال میگرفتم امسال هیچ استرسی ندارم میترسم با تموم شدن محرم دو برابرش به سراغم بیاد ... حال و هوای امسال چرا خوبه؟ چرا یه جورایی آرومم؟ میترسم این آرامشه پشت بندش اتفاق خوبی در انتظارم نباشه ... شایدم این آرامش همیشگی باشه نمیدونم ... اما هر چی هست یه آرامشیه که تا حالا نداشتمش ... یه جورایی حالم خوبه ... کاش خبری که دیشب بهم دادن یه شوخی نباشه و یه واقعیت باشه، هاااااای خدا اگه این سفرو برم شاید دیگه کمتر بگم من بنده ات رو فراموش کردی و نمیبینی ... شاید کمتر بگم ببین منم هستم چرا به حرفام گوش نمیدی؟!!... شاید دیگه خیلی چیزا فرق کنه میدونی که دلم گرفته و یه جا میخوام برا خالی شدن این دل حالا من حاضرم بهت قول بدم که اگه قرار باشه این سفر یه صدم درصد هم ،برگشتی هم نداشته با آغوش باز قبول کنم .