وقتی داشت حرف میزد هر چی که میگفت میگفتم "خیلی هم خوب" تا این که یدفعه برگشت گفت از نظر تو همه چی خوبه نه ؟!
با تعجب گفتم چطور ؟... گفت الان هوا چطوره؟! گفتم خوبه
هر چی که دارم میگم میگی خوبه ... نمیشه که همه چی خوب باشه ...نمیشه که همیشه حالت خوب باشه و دنیا باب میلت باشه ...گفتم مگه من همچینن ادعایی دارم ؟!مگه من میگم دنیا باب میلمه؟ گفت نمیگی اما همیشه شادی ... همیشه وقتی یه چیزی میشه و میگم به شوخی میگیری و میخندی ... همیشه حتی عکس پروفایلتم شاده ... اوناییم که عکس پروفیلشون دلگیره دست میندازی....داشتم تعجب میکردم که تو این چند روزه دارم این کلماتو این جملاتو میشنوم ... این که اینگار دنیا هیچ وقت برخلافم نبوده ... زدم زیر خنده و گفتم اولا این که میگم" خیلی هم خوب" وقتی میگی همه چی تو این دنیا خوب نیس باید بگم همه چی تو این دنیا خیلی هم خوبه فقط سلیقه ها متفاوته و ذائقه هر کسی فرق داره ... این که همیشه میخندم و هیچ وقت نمی گم بی حوصله ام به خاطر اینه که خدا عقل آدما رو تو چشماشون قرار داده چون شماها ظاهر زندگی منو با باطن زندگی خودتون مقایسه میکنین ... یکم فکر کرد و گفت ... یعنی تو هم دلت میگیره ؟ یعنی تو هم بی حوصله میشی ؟ یعنی تو هم نا امید میشی؟... جوابشو ندادم و یه لبخند زدم براش
+ نمیدونم همیشه هر کی از غصه دم بزنه دستش میندازم تا این که قبول میکنه به چیزای چرت داره فکر میکنه ... تا حالا فقط و فقط به یه نفر گفتم که حوصله ندارم که از فکر خوابم نمیبره که دیگه خوردم بن بست و که دلم میخواد گریه کنم ... اما از امروز صبح که بیدار شدم تصمیم گرفتم دیگه حتی به اون یه نفرم نگم خودم باشم و خودم^_^