در حد دو وجب مرتب میکنه

قبلنا درگیری ذهنی پیدا میکردم گیر میدادم به این که میخوام موهامو مرتب کنم و هر بار هم در حدی مرتب میکردآرایشگر که با کش هم بسته نمیشد..الان باز چند وقته زده به سرم که مرتب مکنم ولی باز میترسم با کش هم بسته نشن.

فکرام روبه راه نمیشن

میگن خاک سرده اما خاک سرده خاطرات چی؟!!کاش آدما خاطره نسازن ...شاید این یه دلیله که از آدما فاصله میگیرم .

دو روز نشده دلتنگشم

آدمای کمی هستن که از ته ته ته دلم دوسشون دارم ... میشه گفت انگشت شمار ...حالا یکیشون شنبه رفت بدون این که فکر کنه دیگه من جایگزینی براش ندارم ...دلم میخواست خاک ها رو بزنم کنار و از یقه اش بگیرم بگم فکر کردی وقتی بری، دو روز نباشم کی زنگ بزن بگه دختر من کجاس که دو روزه خبری نیس؟!... کی بگه چرا رنگ به رو نداری؟سردته؟پاشو بخاری رو روشن کن ...به اینا فکر کردی که رفتی؟کی عیدی منو مخفیانه بده تا بقیه شاکی نشن که چرا بیشتر عیدی دادی؟! کی دیگه بهم بگه منیم بالام ........

کاش...ای کاش

الان رو تخت بیمارستان اکثرا سن بالا هستن در واقع میشه گفت پیر مرد که تقریبا از ۱۰ نفر ۸ نفرشون عین بچه ها بهانه میگیرن ...کاش خدا همه مریصا رو یه شبه شفا بده ... اگه قراره هم بمیریم زیادی طول نده و رخت خواب نیفتیم...باز خدا خودش صلاح همه رو میدونه

یه همزاد لازمیم که دهن نداشته باشه

نه تنها الان سه روزه که سرم داره میترکه بلکه حالت تهوع هم دارم و اعصابمم به شدت داغون و افسردگی هم گرفتم اما با این حال به خودم قول دادم برا اطرافیانی که دوسشون دارم بروز ندم و پاچه نگیرم:/...و این باعث الکی گفتن و خندیدن من شده و همین طور خواب بودنم ...هر چند خواب نیستم و الکی لحافو کشیدم رو سرم:/هاااای چقدر دلم میخواد یه نفر باشه هی حرف بزنم و گریه کنم و نگه عه باز شروع کردی؟!!!

واقعا دلیلش چی میتونه باشه؟

چقدر بده وقتی میبینی خیلی از وبا متروکه شدن و دیگه کسی چراغشو روشن نمیکنه و بدتر این که روز به روز به تعداد این متروکه ها اضافه میشه

یعنی تا 1400 باید تجربه کسب کنه و از ملت مایه بزاره؟

به گند کشیده و بوی تهفنش داره ما رو خفه میکنه

بی تو کویر خشک و خالیم

هممون باید یه نفر رو وسط زندگیمون داشته باشیم تا بی حوصلگی یه هفته رو براش غر بزنیم و بعدش اینگار که چون پر سبک شدیم^_^

#نمیدونم جادو میکنه و علم جادوگری داره یا که چی؟!! ولی هر چی هست الان سرحال تر از منم هست مگه؟!!^_^

هر چند بعدا پشیمون میشم اما سخته بگم ببخشید

نمیدونم چرا وقتی پریشونم اینقدر اذیتش میکنم ....

یه تشکر بدهکارم

از اونجایی که قرار بود پایان نامه بنویسم چند تا از دوستان کمکم کردن که اگه بخوام بگم چند نفری میشن که شامل

رویا(تایپ کردن و پرسش نامه پر کردن)
بق بقو (تایپ کردن و پرسش نامه پر کردن و ...)

آبو (قالب پاور پوینت)
اعصاب من ( راهنمایی و رفع اشکالات و خیلی کمک های دیگه)
یک آشنای دور و نزدیک (تایپ و پرسش نامه و...)

و خلاصه این دوستان کمک کردن که این 200 صفحه به سرانجام خودش برسه^_^ ... خلاصه من از پشت این تریبون اعلام میکنم که هانیه خواستی بدی برا تو هم آبو قالب پاورتو درس کنه نده درست کنه ...این قدر زشت و بی سلیقه اس که خدا میدونه :|
لابد الان میگین من خودم چیکار کردم  همه اش رو که اینا انجام دادن ...خب منم مقاله ها رو خوندم مطالب رو انتخاب کردم ... پرسش نامه ها رو وارد  spssکردم که سخت ترین مرحله بود یعنی زجر آور 382 تا پرسش نامه :((( بعد با نرم افزار کار کردم ...نتیجه گیری کردم ، فرضیه هامو ثابت کردم ...ای خداااااااااااااااااااا چقدر عذاب کشیدم من :(((( تازه استرس دفاع :(((( ای خدااااااااااااااااا:(((
خو دیگه بسه گریه و شیون ... هر چی بود تموم شد :|