دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

۱۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

الان که خسته شدم رفتم ببینم تلگرام چه خبر دیدم که هیچی هیچ کس نگفته حالت چطوره؟!:|...بگذریم گفتم بزار ببینم چه کانالایی دارم چه کانالایی ندارم ... بعد دید و بازدیدم به چند نوع طبقه بندی شدن اولین مقام رو کانال ها و گروه های رشته درسی به خودشون اختصاص دادن ... دومین رتبه رو کانال های شعر و ادبیات ...سومین مقام رو کانال های آشپزی که اصلا یعنی اینقده ماهرم تو آشپزی که نگین  یه گروه آشپزی دارم که همه از دست پختشون عکس میزارن بقیه میگن نوش جونتون دستت طلا و از این حرفا اون وقت من اون وسط هی میگم این چیه اون چیه چطوری درست میشه که فکر کنم امروز فردا بندازنم بیرون:|...و چهارمین رتبه  رو هم گروه داروهای گیاهی وتوصیه پزشکان این حرفا به خودش اختصاص داد و اما این گروه 5 ام که خیلی مورد بی لطفی من قرار میگیره گروه های علمی درهمه:| یه جور احساس تنهایی میکنن افسرده شدن:|


+ در مورد این آشپزی نمیدونم چرا اخیرن علاقه پیدا کردم !!،نمیدونم ...و وقتی هم درس میکنم به بق بقو نشون میدم عکسشو فقط کوفت نصیبم میشه قبلا به رویا نشون میدادم فحش های بدتری هم نصیبم میشد :)))... ملت نوش جان میشنون منم...فقط طرز درست کردنشو به بق بقو هم میگم که یه بار یه شیرینی درس کرد بعد دو ساعت وا رفتش شیرینی که درست کرده بود  از اون زمان هی میگه نمیرسم کار دارم من که میدونم فهمیده چقد بی استعداده رویا کجایی دستپختامو ببینی:دی

  • asra ツ..

وقتی از آدم میپرسن چه خبر میگی سلامتی میگن فقط همین؟؟؟!!... وقتی هم خبر مرگ یکی رو میدی اینقده در مورد ش حرف میزنن که نگو ... از این به بعد باس وقتی میپرسن چه خبر بگم خبر مرگم شاید دیگه نگن فقط همین:|

  • asra ツ..

یادمه همسایمون رفته بود روی یه چار پایه که فاصله چار پایه دو وجب از زمین همون میشد ... از روش افتاد و استخون پاش طوری خورد شد که پلاتین گذاشتن و جمع و جورش کردن ... دیروز که از یه جایی حدود یه متری که واستاده بودم روی یک بلوک افتادم و بلوکه هم با منم اومد پایین که اگه یه شاخه که تازه جوانه زده بودم رو نگرفته بودم یه ثانیه مکث نکرده بودم شاید اون بلوکه افتاده بود روی ساق پام کلا نابود شده بود ... اونم شاخه ای که هر کی میدید باورش نمیشد این شاخه دوام بیاره چون شاخه تازه رشد کرده انگور بود که دیگه...:|(بگذریم که فقط مچ پام که بعد افتادن بلوکه خورد روش یه حالی ازش گرفته شد)... یادم افتاد که چند وقت پیش هم با همین پا افتادم در یک چاهی که هر کی اون چاه رو میدید باورش نمیشد که من پام نشکسته در حدی تعجب کرده بودن که خود پام میخواست بگه ببخشید که نشکستم ... یا همون چند وقت پیش تر که از روی یه چهار پایه ای تقریبا 1/5 متری افتادم که در این مورد پایم نشکست که هیچ سرمم که بگذریم چطوری جان سالم به در برد ... از دیروز دارم میگم خدا درسته بعضی وقتا میگم که هوامو نداری منو یادت رفته اما تو به دل نگیر دیروز فهمیدم که هوای پاهامو داری که زمین نخورم خیلی دوست دارم عاشقتم خدا


+خیلی جاها هوامو داشتی ^_^

  • asra ツ..

+اسرا؟!

- هوم؟

+برا چی قرآنو میخونی ؟ برا ثوابش یا بهشت و جهنمش؟

_ هیچ کدوم

+یعنی چی؟

_ نه بهشت رو میخوام نه جهنم رو و نه ثوابشو دلم میخواد خدام حرف بزنه من گوش کنم ... حال میکنم با کلمات و جملاتی که خدام میگه ... بهشت من این کلماته ^_^

+ اوهوم


+ شبای قدر گذشت اما یه جا نشنیدم بگن خدای ما این همه مهربونه و این همه بنده هاشو دوس داره به قدری دوس داره که حتی نمیخواد یه بنده اش رو هم از دست بده ... چرا این همه دیوار میکشیم بین خدامونو و خودمون؟!! چرا نمیزاریم خدامون رو اون جور که هس دوس داشته باشیم ... چرا از خدا میترسونیم؟

+ نمیدونم چرا دعا کردنی بیشتر بچه های وب اومدم توی یه گوشه از مغزم فقط مستر مرادی یادم رفت اسمش ،گفتم همون پسر آبیه:))))

+آبو دعا کردم تو هم پشه زیاد بگیری:))))

  • asra ツ..

+ من دارم میرم بیرون چیزی نمیخوای برات بخرم؟

- نه تو سالم برو بیا یه گندی نزن بزرگترین محبته در حق من

+:|




+ مگه دست خود آدمه که گند نزنه!! :|

  • asra ツ..

دیشب توی خواب هم داشتم زیر کلمات زیست پذیری خط میکشیدم لعنتی چرا نمیفهمه خسته ام آخه


+ هانیه این وبتو درس کن برا بار دوم میگم سومی رو دیگه نمیدونم زنده باشی بشنوی و عمل کنی یا نه:|

  • asra ツ..
چقدر بدم میاد از این دسته آدمایی که میان و صداشون رو ضبط میکنن و  پست میزارن نمیدونم میخوان چی رو بگن ...اما من میگم اوق تموم:|


+ به کسی هم بر نخورد پلیز در حالت کلی گفتم
  • asra ツ..

هر بار یکی گفته از یه کلمه ای خوشم نمیاد یا از یه اخلاقی تا جایی که تونستم سعی کردم که در برخورد باهاش رعایت کنم و آزارش ندم چون به نظرم یه جور سوهان روح میشه و هی آزار میده ، هی اعصابش رو بیشتر خورد میکنه و دندوناشو رو هم میکشه و با عصبانیت آب دهنشو قورت میده ... ای کاش وقتی به یه نفر هم میگی خوشم نمیاد این کارو نکن قبول کنه و بپذیره تا این که با رفتارت نشون بدی چقدر بدت میاد

  • asra ツ..

چی میتونه قد این متن یه لبخند رو لب آدم بیاره؟



  • asra ツ..
نمیدونم حرف چی شد یعنی الان تو این ساعت که برگه ها جلومه و باید تایپ کنم و به پایان نامه نکبتی برسم حضور ذهن ندارم که چی شد وقتی با بق بقو حرف میزدیم بهش گفتم که آدم سردی هستم خیلی قبل تر به این نتیجه رسیده بودم اما قبول نمیکردم اینو تا این ساعت که میشه دور بر 12:30 به صندلی تکیه دادم و رفتم وبلاگ هایی دوستای قدیمی و جدید (جدید که ندارم منظورم آشناییم در بیانه)رفتم وب گندم...مهربانو...22 فوریه...پسر خط خطی... هانیه( از این تربیون اعلام میکنم که گند بزنن اون وبتو که اون کداباز نمیشه) آقا گل و یک آشناو خانم انار و  بقیه که هر بار میرم و شدم خواننده خاموش و همه پست های شاد و غمگینشون رو میخونم و رد میشم و وقتی میخونم که دلشون گرفته ... داغونن دستم میره چیزی بنویسم بگم بی خیال بابا اما مثل هر بار ترجیح میدم حرفی نزنم و تو سایه باشم تا ببینم داره حالشون خوب میشه ... مثل همین چند وقت پیش که یکی گفت حوصله نداره و من به جای این که حرف بزنم سکوت کردم و هیچی نگفتم هر چند بعدا شاکی بود که فقط یه اون روز رو حوصله نداشت و من انگار نه انگار  و من بهش حق میدادم اما... اما دلم میخواد همه بدونن که وقتی حوصله ندارن ناراحتن من دقیقا نمیدونم اون موقع چی باید بگم که بیشتر از این  گند نزنم به حالشون ... چی بگم که نگن اینم دلش خوشه برو بابا ... برا همین تو سایه میمونم یه آدم سرد و بی روحی میشم به قول رفقا که دم همشون گرم:)
 
  • asra ツ..