کجای جغرافیا نقش بسته ای !!!!
که...
نقش بند دلم را با نام تو فتح کرده اند :)

کجای جغرافیا نقش بسته ای !!!!
که...
نقش بند دلم را با نام تو فتح کرده اند :)
از وقتی که یادم میاد و نمیاد کلا فک کنم یادم میاد ... نه همون یادم میاد که من بچه درس خونی نبودم ، نیستم، و نخواهم شد ...امابلاخره که چی زحمت کشیدم که ...کتاب هارو ورق زدم ...بهشون شبا فکر کردم ... استرس گرفتم ...خط های کتاب رو شمردم... اینا کم چیزی نیس:|
اما چه کنیم که کار نیست که نیست !!!:|
برای همین بهتره که کار آفرین باشم :دی
و یک تصمیم کبرا گرفتم که وانت (نیسان ، سایپا ... یه چی تو این مایه ها)مش غلام رو بخرم ... برم میدان میوه و تربار هندونه بارش کنم برم سر چهار راه ...بلند داد بزنم یکی بخر دوتا ببر ...تضمینی به شرط چاقو :|
و به یک شاگرد نیز در این راستا نیازمندیم با پورسانت عالی و با بیمه شخص ثالث:|
و یک منشی خانم مسط به فتوشاپ با بیمه تمام عمر :|
و یک راننده مجرب با دست فرمان عالی و مسلط به ویراژ :دی
و به چند نفر آقا و خانوم بازاریاب تمام و قت و نیمه وقت :|
در ساحل چشمانت
مست می شوم
از جرعه
جرعه
شراب چشمانت
بگذار برای من بت پرست
تنها دعایم
دعای، چشمان تو باشد ...!!
بگذار چشمانت ....
قبله گاه
این مست دیوانه باشد
موقت اگرم نشد برای همیشه شاید اینجا تعطیل بشه .... البته کسی چه میدونه... شایدم همین فردا صبح دایر بشه :)
+تکذیب میکنم اما دقیقا نمیدونم چه چیزی رو!! :|
شایدم میدونم اما دلیلی نداره شما بدونین ، بدونین که چی بشه؟:|
دیدم جو طوریه که همه ،همه چی رو تکذیب میکنن گفتم منم این وسط تکذیب کنم از غافله عقب نمونم : دی
+ با دندان درد بسیار امروز بنا به پیشناد دکتر رفتم رادیولوژی تا یه عکس کامل از تمامی دندان های محترم بگیره که جناب دکتر رادیولوژی عکس را گرفته و فرمودن فیلمه سوخت که اتفاق نادری می باشد بنا به فرموه دکتر :|
ـ پاشو اتاقتو جمع کن این چه وضعشه ؟!!
ـ حالا بعدا ...کار دارم الان
ـ الآن مثلا دقیقا چیکار داری میکنی؟
ـ دارم به دیوار نگا میکنم
ـ اها این یعنی داری کار انجام میدی؟
ـ آره دیگه .... بعدشم حوصله ندارم .... مگه اتاق چشه الان ؟
ـ این همه به هم ریخته الان اینجا آدم ،هم گم شه نمیتونی پیدا کنی!!
ـ هر کی گم شد اینجا بگو من پیدا میکنم ... نظم من در بی نظمیه :)
ـ الان دقیقا به چی این دیوار داری نگاه میکنی ؟
_ شاید حرف میزنیم ... شایدم باهام قهر کرده من دارم نازشو میکشم آشتی کنه ... کسی چه میدونه ؟
ـ الان من دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه بهت بگم :|
ـ باشه فقط میشه یه لیوان آب بهم بدی؟
ـ نه من الان حوصله ندارم و کار دارم :|
ـ O_o
+ بعضیا مثل من نظمشون تو بی نظمیه چند بار باید بگم آخه :(
چشمان تو
معنای تمام جمله های ناتمامی ست
که عاشقان جهان
دستپاچه در لحظه دیدار فراموشی گرفتند
و از گفتار بازماندند...
کاش می توانستم
ای کاش خودم را
در چشم های تو حلق آویز کنم!