دلツ

دلツ

اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى
به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند.
:)

لوگوي وبلاگ دل

۳۰ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

+سلام استاد ببخشید یه سوال داشتم

_ سوال نپرس

+ چرا؟خودتون گفتین سوال داشتین تو تلگرام بپرسین که:|

_ همون بلایی که کلاس سرم آوردی بسه الان سر کارم بهم استرس وارد نکن


++ استادم استادای قدیم ... بلد نیستی بگو نیستم دیگه منم تا تهش نرم والا ... اسیر شدیما:|

  • asra ツ..
این روزا هر جا میری نوشته پاییز همان بهاریست که عاشق شده
پاییز غلط کرده بابا عه ... کشتن ما رو با این پاییز نکه خیلیم خوب باشه مثلا همین زمستون چشه آخه
اصلا زمستون همون بهاریه که دیگه عاشق نیس چه معنی میده که عاشق باشه آخه عه
  • asra ツ..
صبح تا شبو شب تا صبح  گردنبند روی گردنم بود که وقتی صبح بیدار شدم دیدم یک تیکه از انارش شکسته بگذریم از این که اول صبح زدم زیر گریه که چرا شکسته و چی شده و تمام یک روز اعصابم خورد شد اما بعدش تصمیم گرفتم تا درش بیارم و بزارمش تو جعبه مهم های زندگیم تا مبادا بیشتر از این گیج باز در بیارم و انارش رو نابود کنم .

+آدم خنگ تر و گیج تر از من نیس حتی الانشم حالم خوب نشده به خاطر یه تیکه کوچیکی که شکسته و حتی به چشم نمیاد.
  • asra ツ..

وقتی تصمیم میگیری الکی شاد باشی یه چیز جدی پیدا میشه جلوشو میگیره و ضد حال میزنه هووووف

+دوتا از خوابای دیشب چه مزخرف بودن

  • asra ツ..

از بچگی همیشه بدم میومد که یه صفحه از کتابم تا بشه یا یه نقطه با خودکار روش بزارن چه برسه بخوام یه صفحه شو پاره کنم یا پاره کنن... امروز کتابو که باز کردم دیدم بله صفحه آخر سر تا سر به صورت خیلی تمیز پاره شده اصلا نیست:|... گفتم بس صفحه آخر کو ؟!گفت جوهری شد با خط کش پاره اش کردم که تمیز از آب در بیاد :|

الان دارم فکر میکنم که با خط کش از وسط نصفش کنم که تمییز از آب در بیاد  یا ...:|

  • asra ツ..

دوتایی داشتن از صحت حرفای یه زنی به اسم مریم فال گیر میگفتن که فال قهوه میگیره و همه حرفاش درسته ... و من هی میگفتم بی خیال بابا اینا اگه راست میگن یه فکری برا حال خودشون بکنن  ... اما دوتایی پاشونو کرده بودن توی یه کفش که نه تو متوجه نیستی یه بار بیا ما بریم ببین راسته یا نه ... گفتم مگه همه زندگی من خلاصه شده ته یه فنجان ؟!... گفتن بیا بریم تو مهمون ما باش پولتو خودمون حساب میکنیم ... گفتم مسلئه پولش نیس فقط من بیام ممکنه به کاراشو حرفاش خنده ام بگیره و یه حرفی بزنم بهش در حدی که سه تاییمون رو از خونه بیرون بندازه و دیگه شما نتونین از آینده توی ته فنجانش خبر دار بشین ... و همش میگفتن نه باور کن حرفاش واقعیت داره ما دیدیم که میگیم حتی طلسم هم روی استخوان مینویسه ... وقتی اینو گفتن یاد حرفی افتادم که دو روز پیشش یکی بهم گفت که از این رمالا دیوث تر نیس افتادم ... و این حرف توی ذهنمو بلند بلند گفتم و گفتن توکه بی ادب نبودی گفتم بازم نیستم اما الان جاش بود بگم اگه خودشم ببینم میگم ... و ازشون خواستم این بار که میرن بهش بگن یه طلسم روی استخوان برا خودش بنویسه که از این زندگی نکبت بار خلاص بشه .


+ دلم میخواد یه بار یکی از اینا رو از نزدیک ببینم و یه چند تا حرف حسابی بهش بزنم

  • asra ツ..

+ :\

- دهنتم کج نکنا

+:\

_ کج نکن

+ :\

_ حرف نمیزنما اعصاب ندارم

+ :]

  • asra ツ..

درست کنار پارک دوتا صندلی رو به روی هم بود دوتاشون رفتن صندلی روبه روی ما و ما سه تا هم روی صندلی نشسته بودیمو داشتیم پفکی مینویی که خریده بودیم رو میخوردیم و به اون دوتایی که هی آب معدنی میخوردن و در مورد دانشجوی رشته های مختلف بحث میکردن گوش میدادیم که یکیش میگفت بچه های رشته داروسازی کچل هستن از بس که درس میخونند و بچه های رشته ریاضی عصبانی اما منطقی ... تا این که رسیدن به رشته جغرافیا و گفتن که بچه های رشته جغرافیا باهوش و زرنگ هستن و وقتی به هم نگاه کردیم جز نیش بازی که تا بنا گوش از این حرفشون روی صورتمون بود پاهایی که داشتن تاب میخوردن و انگشتایی که از تمام شدن پفکه داشتیم لیس میزدیم چیز دیگری نبود که بتونیم نشون بدیم این باهوشیمونو و من داشتم به کلمه "خنگ " و " خنگ خدا" که هر روز حداقل10 بار می شنوم فکر میکردم و نیشم بیشتر باز میشد

  • asra ツ..

اول بگم که در هم نویسیه دوس نداشتی نخون والا :|

+ اول این که وقتی خودمو جاش میزارم ها میبینم اگه تو جنگ بین ایران و عراق اسیر میشد بهتر از این بلایی بود که من سرش میارم :|

+ الان دقیقا 56 تا کامنت تایید نشده با 55 تا چراغ روشن دارم که یعنی الان برم بخونم و تایید کنم یا پاشم برم دنبال زندگیم؟:|

+ آبو باور کن یعنی به جون همون وبت پیدات بشه یه همچین بلایی سرت میارم که بری دوسالم فی سبیل الله خدمت کنی :|

+ بعدشم اصلا من چرا یه روز استراحت ندارم من یازیقام آخه :(

+ غرم زیاد دارم بزنما اما وقت نمیشه همشون تلنبار شدن رو هم وقتی میگه چه خبر میگم هیچی:((

+ دلم نرفته تنگش شد :((

+آخه این آهنگ چی بود من بعد سه سال پیداش کردم تو این اوضاع هعی دنیا(Murat Göğebakan - Ayuzlum)

+ و این که فک کنم گم شدم دیگه باید کم کم فراموش بشم چون تو این دنیا گم بشی فراموشت میکنن به این سادگی:)

+ یعنی یه آدم عاقل یه خیابونو دوبار میره میاد به خاطر یه خودکار:|

+ یه کتاب فروشی توپ پیدا کردم و چند دقیقه مات کتاباش شدم و تصمیم دارم پولامو بدم چند از کتاباشو بخرم

+آخه دوتا ساعت 1400 چه خبره؟ خب خودم بهشون زمانو میگم والا :|

  • asra ツ..
وقتی چهارشنبه باشه و همش با خودت بگی تو که گفتی بودی چهارشنبه میام بس چی شد؟! ... تو که گفته بودی چهارشنبه خونه ام بس حالا چرا شنبه ؟!... وقتی از خستگی خوابت بیاد اما همش بگی کاش الان در میزدی و میومدی دلم تنگت شده ... خیلی تنگت شده ... این دل دیگه  حرف سرش نمیشه ... . بخوابی و و همش به این فکر کنی که الان زنگ خونه صداش میپیچه تو اتاقت اما ....اما یدفعه ساعت 2 نصف شب ببینی صدا زنگ میاد بگی عه بازم خواب دیدم و بگیری بخوابی اما ... صدا زنگه این بار طولانی بشه  بدویی بگی بله؟! ... بگه دیونه درو بازکن منم چرا پشت درو انداختی ... وقتی اومد تو اینقده محکم بغلش کنی که نتونه حرکت کنه هی بزنیش بگی دیونه چرا ظهر نگفتی میام ؟!... بگه ول کن دیونه کوله ام سنگینه خواستم سورپرایزت کنم ... و تا صبح همش اون بگه و تو بخندی ^_^
  • asra ツ..