یه زمانی تو یه گروهی پیام دادم که در مورد پایان نامم که به مشکل برخورده بودم در چند مورد و یه نفر که دانشجوی دکتری بود بهم پیام داد که میتونه کمک کنه و من خوشحال که مشکلم حل میشه ولی برگشت گفت که من شماره میدم بهم زنگ بزن تا کمکت کنم وگرنه تلگرامم رو صفحه دسکتابم نصبه کمکی از دستم بر نمیاد مجبوری اعتماد کنی از اون جایی که من هم اهل اعتماد نیستم 😁 گفتم بی خیال خدا بزرگه :/ تا این که گذشت و گذشت این عامو پیام داد که موضوع رساله دکتراش با موضوع پایان نامه بنده یکیه و حتما در مورد منابع کمکش کنم و از اون جایی که موضوع پایان نامم خیلی کم کار شده بود جدم جلو چشم اومد برای پیدا کردن منابع،گفتم بنده تلگرامم رو صفحه دسکتاب نصبه و کمکی از دستم بر نمیاد😁یه جوری دلم خنک شد که قابل توصیف نیس:/
همیشه فکر میکردم اینایی که دست یا پاهاشون تو گچه دیگه دارن استراحت کامل میکنن دیگه غر زدن چیه این وسط؟!!تا همین چند ساعد پیش که آرنج محترم را در چیزی شبیه به گچ گرفتند و چند ساعت نشده عین دیوانه ها شدم و دلم میخواد بکنم ولی نمیشه:(
رویای خپل زشت خودم چند روز دیگه یعنی ۲۰ ام تولدشه و من متاسفانه دسترسی به نت ندارم تا یه هفته 😭 یعنی گوشیمم دستم نیس😭😭از الان تولدشو تبریک میگم هرچند امسال خپل بی معرفتی شده:/اگه میشه سهم کیک منو نگه دارین:/
+رویا جون تو کادوی تولدتو از فروردین خریدم اماده اس ولی خب یکم دیر به دستت میرسه🤗😉😍
با توجه به مزخرف بودن امروز و اشک ریخت من در مطب دکتر و بهشت زهرا دیدن تصادف های بین راهی دیکه حالی برای من نزاشته و علاوه بر سردرد چشم هام هم دارند از درد میترکند و فک نکنم فردا امیدی به زنده بیدار شدنم باشه.
+فعلا برنامه ها رو حذف نکردم:/