گفتم :بله
گفت :لاک طلایی داری؟
گفتم :نه
گفت: یادم بنداز برات بخرم :{
+ این متنو که دیدم یه حس خوبی داشت برام ^_^
وقتایی که بی حوصله میشم میرم سراغ نقاشی و یا نوشتن ، نوشتن هایی که بعدش زیرش یه امضاء به اسم شکوفه انار میخوره ، نوشته هایی از جنس ... که حیف کاغذ هایی که صرف بازی با کلمات و جملاتی میشن که هیچ ارزشی ندارن در کل هیچ معنایی شاید نداشته باشن و با خوندشون بیشتر افرادبگن اینم دلش خوشه ها .....
اما بعد یه هفته نوشتن و چهار روز که صرف نقاشی و طراحی شد تنها به یه درد خوردن که برم باغ یه آتیش درس کنم در هوای ابری یه نگا به نقاشی که چهار روز صرف کشیدنش کرده بودم بندازم بگم قشنگه ولی... و به همراه همه نوشته ها بندازم تو آتش و با گرمای این نوشته ها و این نقاشی که واقعا هم قشنگ شده بود دستامو گرم کنم گرمایی که واقعا حرفها برای گفتن داشتن گرمایی که از خستگی شعله میگرفت :)
+و این دوتا پست پایین تنها نوشته هایی بودن که از اون چند صفحه یادم موندن :)
صبح که می رفتی
گفتم : امشب که بیاییی حجم دوست داشتنم را خواهم گفت
اما...
اما همین که کلید دَر را چرخاندی
برای حجم دوست داشتن هایم ...
برای خستگیت ...
چای ریختم
ازش پرسیدم : ببینم لاک زدی به ناخونات ؟
گفت :آره.
پرسیدم :چه رنگی؟
گفت طلایی... هیچ وقت طلایشو برام نخریدی. هر چقدرم که بهت اصرار کردم فایده نداشت.
گفتم :باید قشنگ شده باشن .
مثل این که دست هایش را با فاصله از چشمهایش گرفت ونگاهی به ناخن های بلند و کم انحنایش و انگشت های کشیده اش انداخت . که من دلم می خواهد از بیخ آنها را ببرم و بگذارم توی یک قاب جلوی چشمم تا همیشه خدا بتوانم به شان نگاه کنم و دقیقا وقتی که ، سیم سیاه و فنری تلفن هم پیچیده شده باشد دور انگشت هایش که تصویر بصری بی نظیری است و تمام حکمت آفرینش عالم تویش متجلی است .
با تاخیر گفت :آره... قشنگ شدن.
بعد هم گفت :تو مریضی به خدا .
گفتم :خب... آره . تازه فهمیدی؟!
+کافه پیانو ، فرهاد جعفری
وقتی میخندی
به قدری زیبا می شوی که
دوباره عاشقت می شوم ...
کمی خنده هایت را ادامه دهی
عاشقی می شوم ، که بی هیچ واهمه ای
می تواند جان دهد برایت ...
یک خنده ملایمت چه بر سرم می آورد ؟!
ببین !
هر چی که فکر میکنم میبینم از بین اینایی که به وبلاگاشون سر میزنم یه عده ای هستن که دوس دارن کامنتاشون در حد یه لبخند باشه :) و بس اما بعضیام جنبه کامنت طنز و کل کل رو دارن و بعضیام ... خلاصه بگذریم خواستم از تمامی دوستانی که من بهشون سر میزنم حتی شده خصوصی بگن که اگه از کامنتام ناراحت میشن ویا دوست دارن که کامنتام در چه حدی باشه و البته بعضیام چون جنبه اش رو دارن کامنتام بیشتر در حد طنزه و اگر بهشون بر میخوره بگن :)